جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

روزگاریست که سودازده روی توام


روزگاریست که سودازده روی توام    خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام
به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت منست    که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام
نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود    کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام
همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت    محرمی نیست که آرد خبری سوی توام
چشم بر هم نزنم گر تو به تیرم بزنی    لیک ترسم که بدوزد نظر از روی توام
زین سبب خلق جهانند مرید سخنم    که ریاضت کش محراب دو ابروی توام
دست موتم نکند میخ سراپرده عمر    گر سعادت بزند خیمه به پهلوی توام
تو مپندار کز این در به ملامت بروم    که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام
سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید    ترک من پرده برانداز که هندوی توام


همچنین مشاهده کنید