سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

گفتم آهن دلی کنم چندی


گفتم آهن دلی کنم چندی    ندهم دل به هیچ دلبندی
وان که را دیده در دهان تو رفت    هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بوده‌ست    با تو آمیزشی و پیوندی
به دلت کز دلت به درنکنم    سختتر زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه    تا برآساید آرزومندی
همچنان پیر نیست مادر دهر    که بیاورد چون تو فرزندی
ریش فرهاد بهترک می‌بود    گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه    تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بنده‌ای که از دل و جان    نکند خدمت خداوندی
سعدیا دور نیک نامی رفت    نوبت عاشقیست یک چندی


همچنین مشاهده کنید