جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی


ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی    وصف جمال آن بت نامهربان بگوی
بگذار مشک و بوی سر زلف او بیار    یاد شکر مکن سخنی زان دهان بگوی
بستم به عشق موی میانش کمر چو مور    گر وقت بینی این سخن اندر میان بگوی
با بلبلان سوخته بال ضمیر من    پیغام آن دو طوطی شکرفشان بگوی
دانم که باز بر سر کویش گذر کنی    گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی
کای دل ربوده از بر من حکم از آن توست    گر نیز گوییم به مثل ترک جان بگوی
هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان    دل می‌طپد که عمر بشد وارهان بگوی
سر دل از زبان نشود هرگز آشکار    گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی
ای باد صبح دشمن سعدی مراد یافت    نزدیک دوستان وی این داستان بگوی


همچنین مشاهده کنید