چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

حکایت اتابک تکله


در اخبار شاهان پیشینه هست    که چون تکله بر تخت زنگی نشست
به دورانش از کس نیازرد کس    سبق برد اگر خود همین بود و بس
چنین گفت یک ره به صاحبدلی    که عمرم بسر رفت بی حاصلی
بخواهم به کنج عبادت نشست    که دریابم این پنج روزی که هست
چو می‌بگذرد ملک و جاه و سریر    نبرد از جهان دولت الا فقیر
چو بشنید دانای روشن نفس    بتندی برآشفت کای تکله بس!
طریقت بجز خدمت خلق نیست    به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش    به اخلاق پاکیزه درویش باش
بصدق و ارادت میان بسته‌دار    ز طامات و دعوی زبان بسته‌دار
قدم باید اندر طریقت نه دم    که اصلی ندارد دم بی‌قدم
بزرگان که نقد صفا داشتند    چنین خرقه زیر قبا داشتند


همچنین مشاهده کنید