شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

حکایت در معنی بیداری از خواب غفلت


فرو رفت جم را یکی نازنین    کفن کرد چون کرمش ابریشمین
به دخمه برآمد پس از چند روز    که بر وی بگرید به زاری و سوز
چو پوسیده دیدش حریرین کفن    به فکرت چنین گفت با خویشتن
من از کرم برکنده بودم به زور    بکندند از او باز کرمان گور
دو بیتم جگر کرد روزی کباب    که می‌گفت گوینده‌ای با رباب:
دریغا که بی ما بسی روزگار    بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت    برآید که ما خاک باشیم و خشت


همچنین مشاهده کنید