پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

تصورات مرد حازم


آنچنانک ناگهان شیری رسید    مرد را بربود و در بیشه کشید
او چه اندیشد در آن بردن ببین    تو همان اندیش ای استاد دین
می‌کشد شیر قضا در بیشه‌ها    جان ما مشغول کار و پیشه‌ها
آنچنانک از فقر می‌ترسند خلق    زیر آب شور رفته تا به حلق
گر بترسندی از آن فقرآفرین    گنجهاشان کشف گشتی در زمین
جمله‌شان از خوف غم در عین غم    در پی هستی فتاده در عدم


همچنین مشاهده کنید