جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


روابط عمومی و مدیریت


روابط عمومی و مدیریت
●روابط عمومی و مدیریت
چندی پیش آقای امیر ترقی نژاد با ارائه ی مقاله ای در روزنامه ی شرق به بحث " مدیریت راهبردی و روابط عمومی " به بررسی نقش مدیریتی روابط عمومی و کارکرد آن در عملکرد سازمان پرداخته بودند.
ایشان با تعریف مدیریت راهبردی به عنوان " فرایندی كه از طریق آن سازمان ها، محیط های داخلی و خارجی خود را شناسایی كرده و درصدد شناخت عمیق آنها برمی آیند. علاوه بر آن مسیر راهبردی خود را پایه گذاری كرده و دست به خلق استراتژی هایی می زنند تا با به كارگیری آنها به اهداف تعیین شده سازمان برسند. همچنین مدیریت راهبردی، علم و هنر تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم های چندگانه ای است كه سازمان را به هدف های بلندمدت خود می رساند." نقش و جایگاه مدیریت در روابط عمومی را به مثابه اعمال مدیریت در مدیریت ارزیابی کرده و با اشاره به مراحل مدیریت راهبردی در روابط عمومی به تشریح هر یک از این مراحل می پردازد.
تا کنون در خصوص اهمیت و نقش مدیریتی روابط عمومی مباحث بسیاری طرح شده است و هر کس از منظری به این مقوله پرداخته است . بنده هم در گذشته با اشاره به نقش روابط عمومی در تصمیم سازی های سازمان به نوعی کارکرد مدیریتی آن را مورد توجه قرار داده بودم؛ ولی نکته ای که باید به آن اشاره کرد و شاید تا کنون در انجمن ها، کنفرانس ها، همایش ها و ... بارها به آن اشاره شده است، ضعف عمده ؛جایگاه قانونی روابط عمومی در سازمان ها و نگاه غیر کارشناسانه ی سازمان مدیریت و برنامه ریزی به این مهم است.
با مرور چارت های مختلف سازمانی در دستگاه های دولتی و سازمان های وابسته به دولت، این ضعف به راحتی قابل احصاء و بررسی است.
با نگاهی اجمالی به این چارت ها می بینیم که هر دستگاهی با توجه به قدرت نفوذ مدیریت بالای آن دستگاه و یا نگرش مدیر و یا به عبارت دیگر میزان نفوذ شخصی مدیر روابط عمومی بر مدیریت دستگاه در زمان تدوین تشکیلات و چارت های سازمانی از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی دارای جایگاهی متفاوت از دیگر سازمان ها یا وزارت خانه ها است و این خود گواه روشنی بر عدم درک درست موضوع از سوی کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور است.
بد نیست در شرایطی که دولت نهم عزم را برای کوچک سازی دولت جزم کرده است، سازمان مدیریت هم که در حقیقت باید متولی و مجری این خواست دولت باشد با بهره گیری از کارشناسان خبره و استفاده از نظرات کارشناسی انجمن های تخصصی روابط عمومی و همچنین متناسب با شرایط حال حاضر( عصر اطلاعات) نسبت به تشکیلات این نهاد مهم و تأثیر گذار در سازمان ها و دستگاه های دولتی، تجدید نظر کند.
●سرنوشت سازمان در دستان روابط عمومی
در مدیریت امروز بحث منابع اجتماعی به شکلی مجزا از منابع انسانی مورد توجه قرار گرفته و به آن پرداخته شده است و هرچند که بحث از سرمایه ی انسانی فراتر از سرمایه های مادی مطرح می شود ولی به جرأت می توان گفت که در شرایط کنونی سرمایه های اجتماعی نیز از سرمایه های انسانی ارزشمند تر می باشند.
سرمایه ی اجتماعی از نظر جایگاه در کنار سرمایه ی فکری (به مفهوم دانش کاربردی سازمان) و در زیرمجموعه ی سرمایه ی انسانی قرار می گیرد. ایده ی سرمایه ی اجتماعی برای اولین بار توسط دانشمندان علوم اجتماعی در مفهوم وسیع ثروت اجتماعی و درآمد اجتماعی وارد ادبیات شد. اما در سال های اخیر آسیب هایی که جوامع و سازمان ها با آن مواجهند اندیشمندان علوم مدیریت را به استفاده از این مفهوم تشویق کرده است. در حالت اخیر ایده ی سرمایه ی اجتماعی مجموع ارزش اقتصادی حاصل از شبکه ی نرم افزاری از هنجارها و ارزش ها را که ازطریق تسهیل رفتارهای جمعی مردم و افراد را به هم وصل می کنند دربر می گیرد.
سرمایه ی اجتماعی برخلاف فردگرایی - که طبق آن هر فردی حاکم مطلق سرنوشت خویش است و بر اساس توانایی ها و تلاش های خود موفق شده و یا شکست می خورد - معتقد است سرنوشت هر کسی به روابطی که او با دیگران دارد بستگی دارد و این روابط در سازمان توسط روابط عمومی تنظیم شده و شکل می گیرد و در نتیجه رمز موفقیت هر سازمانی در چگونگی تنظیم این روابط ترسیم می شود.
●تعاریف متنوع ارایه شده از سرمایه ی اجتماعی در چهار عنصر با هم مشترکند:
۱ـمشارکت در شبکه ها
۲ـعملکرد متقابل
۳ـهنجارهای اجتماعی
۴ـاعتماد
●سرمایه ی اجتماعی آثار و نتایج مثبت فراوانی درپی دارد که از جمله می توانیم اشاره کنیم به :
۱ـاعتمادسازی
۲ـایجاد یکپارچگی و همکاری
۳ـتقویت درک متقابل
۴ـبهره وری و شیوه های نظارت
۵ـافزایش خلاقیت
۶ـشتاب گرفتن دادوستد ها و ...
●برای تقویت سرمایه ی اجتماعی در سازمان راه های زیر توصیه شده است:
۱ـ تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی و حرفه ای
۲ـبرنامه ریزی برای غنی سازی فرهنگ اجتماعی و سازمانی
۳ـتوجه به ارتقای سرمایه در آموزش
۴ـپرورش حس همکاری
۵ـدلبسته کردن کارکنان به سازمان
روشن است که مدیریت منابع انسانی می تواند ابزار مهمی در تقویت سرمایه های اجتماعی سازمان باشد. مثلاْ از طریق دلچسب کردن محیط کار، طراحی سیاست های رشد و ارتقاء برای کارکنان و تقویت گروه های غیر رسمی می توان سرمایه های اجتماعی سازمان را تقویت نمود و این همه میسر نخواهد شد مگر با تقویت روابط عمومی و اعتماد به آن.
منبع : پنجره


همچنین مشاهده کنید