شنبه, ۱۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 30 March, 2024
مجله ویستا


مروری بر آثار استاینبرگ


مروری بر آثار استاینبرگ
سائل استاینبرگ،یکی از محبوب ترین هنرمندان آمریکایی است که حدود شش دهه آثارش را روی جلد و داخل مجله « نیویورکر» دیده ایم.او بیشتر به دلیل نقاشی ها،طراحی ها، مجسمه ها، آثار چاپی و کلاژهایی که در سراسر جهان در گالری ها و موزه ها به نمایش گذاشته است شهرت دارد.آثار هنری استاینبرگ را نمی توان به یک شاخه یا جنبش هنری خاص محدود کرد.او مدرنیستی منحصر به فرد است که دائماً به سمت مرزهای ناشناخته و کشف نشده محدوده بصری تغییر مسیر داده است.استاینبرگ در کارتونِ «منظره جهان از خیابان نهم» یکی از آثار مشهورش که در سال ۱۹۷۶ بر روی جلد مجله نیویورکر چاپ شده است، جغرافیای ذهنی شهر منهتن را به تصویر کشیده است،هر چند این نقشه حقیقتاً به مکان خاصی تعلق ندارد. استاینبرگ در طرحی دیگر موسوم به «سرزمین اثر انگشت ها» عکس های مجرم ها را در مکانی که آسمان آن با اثر انگشت پر شده به ما نشان می دهد.تمام اجزای آثار او کلمات، شماره ها، اعداد و علائم پیام آوران شک، ترس و یا سرزندگی در زندگی هستند.خط های موجود در «صفحه موسیقی» یکی دیگر از آثار او با استفاده از سوژه سیم های ویولن و ردیف آوازها، لبخند گربه را می سازند.
خط های استاینبرگ با وجود تغییر معنی از یک اثر به اثر دیگر همچنان روی طبیعت انتقال دهنده خود پافشاری می کنند. «نقاشی هنرمند از خودش»که به صورت غلط اندازی ساده به نظر می رسد یک مارپیچ بزرگ است که ابتدا از پای چپ او شروع شده، سپس پای راستش، پس از آن بالاتنه و در آخر به دست نقاش می رسد که خودکاری را نگه داشته است.این اثر هنرمند مظهر اصول ذاتی آثار استاینبرگ است. کارهای او راجع به راه هایی است که هنرمندان به خلق هنر می پردازند.استاینبرگ به خلق مجدد آنچه که دقیقاً می بیند نمی پردازد بلکه به جای آن او با قرض گرفتن فرم از هنرهای دیگر، مردم، مکان ها و حتی کلمات، گذشته و حال را تصویر می کند. در آثار مصور او، با روشی بسیار زیرکانه تصویرهایی که در گذشته در هنر پردازش شده اند،به عنوان وسایلی برای بررسی مشکلات و نقاط ضعف اجتماعی،سیاسی، جغرافیایی، معماری، زبان ها و مسلماً خود هنر، مورد استفاده قرار می گیرد.
سائل استاینبرگ در سال ۱۹۱۴ در رومانی به دنیا آمد. پس از یک سال مطالعه فلسفه در دانشگاه بخارست در سال ۱۹۳۳ در «پلی تکنیک میلان» در رشته معماری ثبت نام کرد و در سال ۱۹۴۰ فارغ التحصیل شد. دقت طرح های معماری، به او پتانسیل یک خط آزاد دوبعدی را برای بیان یک فرم مرکب سه بعدی آموخت.در طول دهه ۱۹۳۰ استاینبرگ ترسیم کاریکاتور را شروع کرد. او در میلان برای هفته نامه انتقادی طنزآمیز «برتولدو» شروع به کار کرد. در سال ۱۹۴۵ نقاشی های استاینبرگ در مجله لایف و هارپرز بازار چاپ شد. در همان سال کانون رادیکال های فاشیست ضدجهود ایتالیا او را مجبور به فرار به آمریکا کرد. در سال ۱۹۴۱ زمانی که در سانتودومینگو منتظر دریافت ویزای ورود بود، همکاری اش با نیویورکر را نیز آغاز کرد.همکاری استاینبرگ با نیویورکر حدود ۶۰ سال ادامه یافت و حاصل آن ۹۰ طرح روی جلد و بیش از ۱۲۰۰نقاشی بود؛ که در بالا بردن سطح سلیقه مردم از گرافیک مردم پسند تا قلمروی اصیل هنرهای زیبا بسیار موثر بود. (بسیاری از این آثار اکنون در سایت www.cartoonbank.net موجود است).استاینبرگ اهدافش در دنیای هنر را با کار در نیویورکر و دیگر مجلات به نمایش گذارد.اولین نمایشگاه او در سال ۱۹۴۳ در گالری ویک فیلد در نیویورک برگزار شد که آثارش در میان چهارده آمریکایی دیگر قرار داشت،در این میان آثاری هم از آرشیل گورکی، اسیامو نوگوچی و روبرت مادرول دیده می شد.آثار استاینبرگ را سه گالری دار عمده نیویورک به نمایش گذاشتند که عبارت بودند از:بتی پارسونز، سیدنی جیمز و ویلدستاین۲.از سال ۱۹۸۲ تا به امروزه بیش از ۸۰ نمایشگاه انفرادی از آثار او در اروپا و آمریکا برپا شده است که از مهم ترین آنها می توان به نمایشگاه مروری به آثار استاینبرگ در سال ۱۹۸۷ در موزه آمریکایی هنر ویتنی و موسسه هنر مدرن اسپانیا در والنسیا ۳ در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد.
استاینبرگ در سفری پس از جنگ جهانی دوم قسمتی از نقاشی دیواری «مارپیچ کودکان» در سال ۱۹۵۴ در میلان را تکمیل و «پاویون آمریکایی ها برای ایالات متحده آمریکا» را در بروکسل خلق کرد.در سال ۱۹۶۶ دیوار گالری Maeght در پاریس با کلاژ le Masque از آثار معروف او پوشیده شد.le Masque تکامل یافته «ماسک های» معروف استاینبرگ هستند:کاغذهای قهوه ای بریده شده یا پاکت های کاغذی.این ماسک ها را تنها برای تغییر شکل دادن خود و دوستانش طراحی و ساخته بود و شخصیت های متنوعی داشتند که »اینگ مورات» ۴ از آنها عکس گرفته بود.در هنر استاینبرگ ایده تغییر شکل دادن از عمده ترین مسائل بود. او معتقد بود که در جهان همه انسان ها چه به صورت حقیقی و چه مجازی ماسک هایی زده اند. مردم با نحوه لباس پوشیدن،مدل مو، اثاث منزل و ژست هایشان نقاب هایی خلق می کنند، و شهرها و ملت های خود را با سبک معماری و نمادها و سمبل هایشان که بی شباهت به ماسک نیست معرفی می کنند.
استاینبرگ کار خود،یعنی به صورت مبدل درآوردن چهره ها را، به اخلاق سبک شناسانه هنر تشبیه کرده است:او با روی آوردن و عمل کردن به هنر،فرهنگ، سادگیِ زندگی و حقیقت را به سمت خلاقیت های تصویری هدایت می کرد. استاینبرگ از سبک ها برای بیان مسائل عیان فرهنگی استفاده می کرد.در نقاشی «شهر ویومینگ» کوه های مجستیک آرت دکو با هیبت در طبیعت جلگه ای نمودار شده اند که شهر کوچک ویومینگ را نشان می دهد. این نقاشی تصویر پرطمطراق آمریکایی ها از خود در غرب را نشان می دهد. سبک کار او در «جورج تاون کازینو» پیغام پیچیده ای راجع به کم اهمیت کردن نقش زنان می دهد.در این اثر که روی جلد یک مجله چاپ شد پنج زن را می بینیم که مشغول باز کردن جعبه هایی هستند.(این احتمالاً تبلیغی برای لوازم آشپزخانه بوده است.)
استاینبرگ در آثارش صورت ها را به گونه کاریکاتوری می کشید و اشیای مورد توجهش را به شکل مجسمه های ابتدایی درمی آورد.اثر «بدون عنوان» او در سال ۱۹۷۱ بیلبوردها را تصاحب کرد. در این اثر او از رنگ ها و کلمات «آبی» و «قرمز»، «زرد» و «سبز» استفاده کرد، اما کلمات و رنگ ها را برعکس انتخاب کرد.منظور او از انجام این کار نشان دادن فریبندگی آگهی های تبلیغاتی بود.در نقاشی «پاریس»این شهر را به یک شهر پرگل با ایستگاه های مترو و ساختمان هایی با نقشه مثلثی شکل و دورنمایی خالی و خسته کننده تنزل داد. در این شهر هیچ ماشینی وجود نداشت و عابران نیز تنها در پیاده روها حرکت می کردند.استاینبرگ از این شهر به عنوان شهر ایده آل او با معماری شهری یاد می کند.در «لاس وگاس» فرم و محتوا کاملاً برهم انطباق دارند.رنگ های تند مواد سمی در پرده بی رنگ پرزرق و برق کازینو کاملاً با سیل خروشان فرم ها هماهنگ است.
یک زن، جلوتر از همه برای دریافت جایزه بزرگ از دستگاه جک پات تلاش می کند، که البته جایزه آن پول یا چیزی شبیه به آن نیست، بلکه قطعاتی از شکل های هندسی است.دراین اثر خط های داخل دستگاه در حد رسیدن به یک ثروت ناگهانی احمقانه و بچگانه هستند. تنوع فرم های گرافیکی در آثار استاینبرگ نیز خود حاوی معنی هستند. مثلاً در «خیابان کانال» او تراکم یکی از شلوغ ترین خیابان های اصلی نیویورک را با مدل های خطی از ماشین ها که بی دقت و خط خطی کشیده شده اند، جمعیت درهم، کوبیسم ساختگی و دو آسمانخراش وحشتناک و بسیار بزرگ نزدیک خیابان نشان داده است.
استاینبرگ در سال ۱۹۶۴در نقاشی خود از یک اتاق پذیرایی ایده اش را با موتیف دیگری بیان کرد.خود او راجع به علاقه زیاد بین کشف سبک ها صحبت می کند و می گوید:«در نقاشی مکالمه بین افراد تصویر شده است، افرادی با ظاهری خیلی سخت و درونی نرم که روی صندلی های پشت صاف به صورت مارپیچی و فرفری قرار دارند. روی کاناپه نیز گفت وگویی خسته کننده بین مارپیچ ها با خط های جنون آمیز و صدای قهقهه دیده می شود و پس از آن گفت وگویی بین دایره های متحدالمرکز و مارپیچ را می بینیم.دایره های متحدالمرکز نماد انسان های محتاط و یخ زده اند. مارپیچ ها هم می توانند یک سری دایره متحدالمرکز باشند... اما حقیقتاً ماهیت مارپیچ ها با ماهیت دایره متحدالمرکز متفاوت است.»
استاینبرگ در آثارش از طیف وسیعی از مواد طراحی استفاده می کرد و معمولاً همه آنها را در تصویری می گنجاند. او جوهر، مداد، زغال، مداد شمعی، آبرنگ، رنگ روغن و گواش را مانند وسایل نوظهوری در آثارش به کار می برد. او مهره هایی از انسان ها، پرندگان، سوارکارها و کروکودیل ها طراحی کرد که می توانستند با آن ترکیب بندی ها شکلی اداری را نشان دهند اما او عمداً این مهره ها را ناخوانا کرد.استاینبرگ از کلمات نیز به عنوان شخصیت های نقاشی هایش استفاده می کرد.او یک نوع خوش نویسی باشکوه اما مجدداً ناخوانا را خلق کرد. او آثاری با عنوان «مدارک» شامل:گواهینامه ها، دیپلم ها، گذرنامه ها و جوازهای جعلی را به صورت ناخوانا طراحی کرد تا جنبه اداری پیدا نکنند.
استاینبرگ با نقاشی هایی هر چند ساده عکس ها را نیز به سطوح نقاشی تبدیل می کرد. برای مثال او با جوهر روی تصویر یک آشپزخانه نقاشی کرد و یخچال و جا ظرفی را به صورت ساختمان هایی در منظره شهر در آورد . در اوایل دهه ۱۹۵۰ او همچنین آثاری را بر روی اشیا و یا کل فضاهای عکس نقاشی کرد، مانند تصویر خالی حمامی که او با نقاشی زنی لمیده در آن آن را با مهارت آفریده است.عجیب نیست که بدانیم اولین شبیخون استاینبرگ به مجسمه سازی نظریات سه بعدی او روی آثار نقاشی شده خودش بوده است. انتزاع ناب جوهر و مداد در سال ۱۹۷۶ که طراح نیز در وسط میز نشسته است یک اثر راجع به کوبیسم نیست بلکه در رقابت با آن است.استاینبرگ می گوید که کوبیسم تنها یکی از چندین سبک است که می توان با آن نقاشی کرد و یا از طریق آن فکر کرد.
استاینبرگ نقاشی را «راهی برای استدلال روی کاغذ» می خواند و از دوره ای که نقاشی به تولید انبوه اختصاص یافته بود با انتقاد یاد می کند.او به خاطر اهداف بلندش از نقاشی برای فکر کردن راجع به زیبایی شناسی هنر استفاده کرد و معتقد است باید دوباره نشانه های سبک شناختی را به زبان جدید که مناسب زندگی مدرن و کارخانه ای امروز باشد،طراحی کرد.او مانند نام یکی از کتاب هایش «بیننده» بود که به تمام اشتباهات و ادعاها نگاه می کند، بعضی مواقع با طرح هایش و بعضی مواقع با نقدها اما همیشه با مهارتی استادگونه.سائول استاینبرگ شخصیتی است که با هنرمندی تمام ماسک های ساخته شده از تمدن قرن بیستم را برداشت.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید