چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا


فرانسیسكو گویا


فرانسیسكو گویا
● درباره‌ی زندگی وآثار فرانسیسكو جوزدگویا لوسینتس
فرانسیسكو گویا(۱۸۲۸-۱۷۴۶) به عنوان مهم ترین نقاش اسپانیایی اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده مورد توجه قرار می‌گیرد. او در بیشتر دوره‌ی كاری طولانی خود، در نقاشی، طراحی و چاپ‌های فلزی، از شادی و زنده دلی به سمت شكاكیت و بدبینی پیش رفت. گویا در فوندتداس(Fuende todos) دهكده‌ی كوچكی در شمال اسپانیا واقع در ایالات آراگون(Aragon) به دنیا آمد. والدین او، جوز گویا (Jose Goya) و انگراسیالوسینتس(Engracia Lucientes) بودند. پدرش رئیس یك صنف بود و زمینه را برای وارد شدن فرانسیسكوی جوان به دنیای هنر آماده كرد. در سن چهارسالگی با والدینش به ساراگوسا (Saragossa) نقل مكان كرد. از آنجایی كه شغل پدرش به گونه‌ای بود كه بسیاری از هنرمندان را می‌شناخت. برای فرانسیسكو فرصت خوبی بود تا به آنها كارهایش را نشان دهد و وقتی یك راهب طراحی‌های گویا را دید، به پدرش پیشنهاد داد تا هنر نقاشی را فرا گیرد. به همین دلیل از سن چهارده سالگی شروع به تحصیل با جوز لوزن مارتینز(Jose Luzan Martine) ـ نقاش سال‌های(۱۷۸۵-۱۷۱۰)ـ كرد و به یك مدرسه مذهبی به نام اسكوئلاس پیاس دسن انتن(Escuelas Pias de san Anton) رفت و بعد از اتمام تحصیلش، پسر جوان در سن هفده سالگی در سال ۱۷۶۳ خانه را ترك كرد و برای مدتی به مطالعه در رم مشغول شد. فرانسیسكو گویا به عنوان پدر هنر نقاشی مدرن مطرح است . او كار نقاشی خود را درست بعد از دوره‌ی سبك عجیب و غریب باراكیو(Baraque) آغاز كرد. به خاطر بیان افكار و احساسات خود به طور صریح، پیشقدم در زمینه‌ی هنری جدید شد كه در قرن نوزدهم شروع به باروری كرده بود و دو گرایش كه در تناقض به یكدیگرند در روند كار هنری او دیده می‌شد. این دو گرایش توأماً عكس‌العملی را در مقابل مفاهیم قبلی هنری به صورت بیان جدید نشان می‌دهند. به منظور فهمیدن مفهوم هنر گویا و درك اصولی كه بر تطبیق‌پذیری چشمگیر و پیشرفت كاری او حكمفرماست، لازم است آثار هنری او را در دوره‌ای به مدت حدوداً ۶۰سال در كار طراحی و نقاشی كه تا هشتاد و دومین سال زندگی او ادامه داشت مورد مطالعه قرار دهیم. بازتاب زندگی او چه در دوران جوانی كه در آن زمان جهان را كاملاً شاد می‌دانست و چه در دوران بزرگسالی كه شروع به انتقاد كردن از دنیا نمود و چه در دوران پیری كه دنیا را تلخ و ناگوار و رهایی از شیفتگی نسبت به جامعه و مردم پنداشت، در آثارش كاملاً مشهود است.
سال ۱۷۴۶، سال تولد گویا، سلطنت اسپانیا تحت فرمانروایی فردیناند ششم بود و بعد از آن چارلز سوم پادشاه بوربن(Bourbon)(۱۷۸۸-۱۷۵۹) به عنوان یك شاه روشن فكر و موافق تغییرات و به كارگیری وزرایی كه از اصلاحات ریشه‌ای اقتصادی، صنعتی و كشاورزی حمایت می‌كردند بر كشور حكومت كرد. گویا در طول این دوره‌ی روشن فكری، به رشد هنری خود رسید، در مادرید برادران نقاش فرانسیسكو(Francisco)(۱۷۹۵-۱۷۳۴) و رامون بائیوی سابایز(Ramon Bayeu Sabias) كارگاهی را در سال ۱۷۶۳ برپا كرده بودند. كه گویا خیلی زود به كارگاه آنها پیوست و عاقبت با خواهر آنها جوزفا(Josefa) ازدواج كرد. او پس از دوبار شكست در رقابت‌های طراحی در هنرهای ریل آكادمیا دس بلاس(Real Academia des Bellas Arts) در سان فرناندو(San Fernando) در سال ۱۷۷۰ ایتالیا را دید. معرفی گویا به اتاق كار سلطنتی در سال۱۷۷۴ روی داد. ارتباطی كه به دنبال آن بقیه‌ی زندگیش را در طول فرمانروایی چهار پادشاه در آنجا گذارند. نقاش آلمانی آنتن رافائل منگز(Anton Raphael Mangs) از گویا خواست روی تصویرهای پرده‌ای با نقاشی‌های ابتدایی برای كارخانه‌ی سلطنتی پرده‌های منقوش در سانتا باربارا(Santa Barbara) كار كند. گویا شصت و سه تصویر بر روی پرده را برای دو كاخ سلطنتی كشید كه شامل نه صحنه برای اتاق ناهارخوری در سن لونزو دل اسكوریال(San Lorenzo del Escorial) و ده تصویر به صورت پرده‌ی منقوش واقع در اتاق ناهارخوری ال پاردو(El Pardo) است. این پرده‌های نقش‌دار از فعالیت‌های آسوده‌طلبی ثروتمندان، فقیران، جوانان و پیران را در سبك سر زنده‌ی ركوكو(Rococo) در مقایسه با سبك تیپولو(Tiepolo) تكریم می‌كند. گیتاریست كور(Blind Guitarist) كه در اصل برای اتاق كفش كن ال پاردو طراحی شده از این نوع سبك است. سازندگان پرده طرح كلی آن را باطل كردند و تصویر آن را به گویا بازگرداندند. چنانچه قبل از ساده كردن آن، گویا طرح كلی را با حكاكی در یك بشقاب مسی حفظ كرد كه بزرگترین چاپ فلزی بود كه تاكنون ساخته بود. هدیه‌ی قول داده شده (Promised gift) یكی از گروه حكاكی‌هایی است كه به وسیله‌ی گویا بر طبق نقاشی‌های والازكوئز(Valazqvez) كامل شد.
گویا این حكاكی‌ها را بر اساس پیشنهاد منگز كه پرتره‌های والازكوئز در مجموعه‌ی سلطنتی را مطالعه می‌كرد، ساخت. از زمانی كه گویا به حركت در چرخه‌ی حمایت سلطنتی ادامه داد، مأموریت‌های بیشتری را از حكومت اشرافی دریافت كرد و در بین سال‌های ۱۷۸۵ تا۱۷۸۸ از هیئت رئیسه و خانواده‌های آنها در بانك سان كارلوس(San carlos) كه شامل حساب آلترینها است نقاشی كرد. تابلوی كندسا و آلترینرا و دخترش(The Condesa Alternira) مهارتش را در دریافت حساسیت فرمانروایان و سلطه داشتن تكنیك نقاشی او بر ضربه‌های قلم مو روی تابلو مثل نشان دادن درخشندگی لباس‌های فاخر و دیگر تجهیزات مالی، به تصویر می‌كشد. دن منیوال از ریو منریكو دزونیگا(Don Monvel Osorio de Zuniga) یك پرتره از پسر آلتامیراز سوم است كه علاقه‌ی گویا را به طرح ظاهری و نمایش نور نشان می‌دهد كه پرندگان قفسی سمبل بی‌گناهی جوانی است. و بعد از آن پرتره بچه در آن از منظر حیرت انگیز احساسات سمبل اشاره داشتن به تنازع نظامی اسپانیا با فرانسه دارد. گویا در سن چهل سالگی به عنوان نقاش چارلز سوم منصوب شد و در سال ۱۷۸۹ زیر نظر چارلز چهارم، شاه تازه ورود، به نقاش دربار ترفیع پیدا كرد. او در همان سال با اعلام سقوط فرمانروایی فرانسه (كه به فرمان چارلز چهارم بر خلاف میلش با عموزاده‌ی خود اوئیز ایكس ششم همكاری كرد) به كادیز(Cadiz) به نزد سباستین مارتینز پیرز(Sebastian Martinez Perez) یك تاجر ثروتمند و گردآورنده‌ی آثار هنری سفر كرد. گویا برای اولین بار در سال ۱۷۷۷ به طور جدی بیمار شد. سپس در سال ۱۷۹۲ دومین دوره‌ی بیماری او به طور جدی‌تر آغاز شد و ماه‌های نقاهت خود را در خانه‌ی دوستش، پیرز، در كادیز گذراند.
او از اختلال موجود در سرش، افت تعادل و افت بینایی، هذیان گویی و بی‌حالی رنج می‌برد. بعد از این او برای همیشه كر شد. ولی به وجود تمام این حوادث، به نظر نمی‌رسید كه به قدرت خلاقیت او آسیبی رسیده باشد، بلكه به او كمك كرد كه كار هنری خود را ادامه دهد و توانست كه در سال ۱۷۹۳ به مادرید باز گردد. در سال ۱۷۹۹، او یك سری از هشتاد چاپ فلزی به نام كپریجس را تولید كرد كه جهانی را از ساحره‌ها، ارواح و مخلوقات خیالی را كه به ذهن هجوم می‌آورند، معرفی می‌كنند. به ویژه جهانی حاكی از رویاهای ترسناك و خلاف عقل را می‌سازد. در همان سال گویا در تاج گذاری به عنوان اولین نقاش دربار ترفیع یافت و دوسال بعد را صرف كار كردن به روی پرتره‌ی خانواده‌ی چارلز چهارم در اندازه‌ی بزرگ كرد. گویا در ساخت والازكوئز خانواده‌ی سلطنتی را در پیش زمینه و خودش را كنار یك چهار پایه‌‌ی نقاشی در پس زمینه جای داد. سلطنت روشن فكری چارلز چهارم به پایان رسید ارتش ناپلئون در سال ۱۸۰۸ به اسپانیا هجوم برد و گروهی از شهروندان اسپانیای را كه به مخالفت با حمله‌‌ی ناپلئون، اشغال فرانسه و منصوب كردن برادر ناپلئون ژوزف بناپارت(Joseph Bonaoarte) به تخت سلطنت اسپانیا برخاسته بودند را توقیف كرد.اگر چه فرانسه با بی‌رحمی دشمن را پس زد اما گویا وفاداری خود را نسبت به بناپارت تعهد داد و اعضای رژیم فرانسه را نقاشی كرد. در ۱۸۱۱، او حكم سلطنتی اسپانیا را هدیه گرفت و با سقوط ناپلئون در پاییز ۱۸۱۴ سلطنت بوربن به وضعیت عادی برگشت. اما شاه جدید، فردیناند هفتم، پسر چارلز چهارم، نظرات روشن فكرانه‌ی قدیم خود را به كار نگرفت، او قانون اساسی را لغو كرد و تفتیش عقاید مذهبی كلیسا را دوباره برقرار نمود و خودش را شاه مطلق اعلام كرد. وفاداری گویا به اشغال گران با به یادگار گذاشتن دو تابلوی نقاشی در مورد شورش اسپانیا در برابر رژیم فرانسه به نام‌های دوم ماه مه۱۸۰۸ و سوم ماه مه۱۸۰۸ به اثبات رسیده است. تابلوی اول یك صحنه‌ی وحشیانه‌ای را در مركز شهر مادرید در پوارتادل سول(Puerta del Sol) نشان می‌دهد كه اسپانیولی‌ها در مقابل سربازان فرانسه بر پشت اسب می‌جنگیدند. در تابلوی دوم اجرای دستگیری اسپانیولی‌ها را به روی پرینسییه پیو(Principe Pio) تپه‌ای درست در بیرون مادرید به تصویر كشیده است.
همچنین گویا از وحشیگری‌های جنگ در یك سری عكس چاپی هشتاد و پنج تایی به نام حوادث جنگ (Disasters of War) نقل كرده است. با نداشتن هیچ مسئولیتی در طول حكمرانی به هم ریخته‌ی فردیناند هفتم، گویا از زندگی روشن فكرانه و عقلانی در مادرید جدا شد و با كشیدن یك سری آثار شخصی به صورت نقاشی با آبرنگ در كشور خود گوشه گیری اختیار كرد كه امروزه از آن به عنوان نقاشی‌های سیاه نام برده می‌شود. آن‌ها به صورت صحنه‌های شیطانی و ترسناك با ته زمینه‌ی هیجانی و تاریك كشیده شده‌اند.
گویا به خاطر نارضایتی از پیشرفت‌های سیاسی اسپانیا، در بردكس(Bror deavx) در سال ۱۸۲۴ تحت درمان‌های پزشكی بازنشسته شد و سال‌های آخر عمرش در همان جا و در پاریس سپری كرد.
لس كاپریچس(Los Caprichos) یكی از پرنفوذترین مجموعه‌های گرافیكی در تاریخ هنر غربی است كه هم اكنون در نمایشگاه‌های گردشی اندا تراولینگ(Landau Traveling) موجود است. این سبك یكی از سبك‌های مورد علاقه‌ی گویا است كه در سال ۱۷۹۹ چهار مجموعه از حكاكی‌های خود را به این سبك تولید كرد. برای ثابت كردن تأثیر عمیق لس كاپریچس، نمایشگاهی شامل ۱۹۲۰ طراحی و ۵۱ لوح لس كاپریچس اثر ادوارد هاگدرن(Edward Hagedom) كافی است. نمایشگاه از ۱۰۰ اثر شامل دو نقشه‌ی كهنه‌ی اسپانیا (یكی سرزمین تولد گویا، ساراگوسا و دیگری تمام اسپانیا در سال آفرینش كاپریچس در سال ۱۷۹۹) است. صفحه‌های اصلی دیباچه با برچسب‌های دیواری برای تمام آثار و بروشورهایی با مقاله‌ی كتابدار به تفصیل نوشته شده بود. لس كاپریچس گویا به طور بحث برانگیز و مبهم در سال۱۷۹۹ در زمان سركوبی اجتماعی و بحران اقتصادی در اسپانیا انتشار یافت. این نقاش متأثر از افكار جدید شروع به آنالیز موقعیت بشری و متهم كردن سوء استفاده‌ی اجتماعی و خرافه‌پرستی كرد. لس كاپریچس اعلام هوس آلود او بود كه مبنی بر اینكه اگر بشر خواستار پیشرفت است باید زنجیر عقب ماندگی اجتماعی را بشكند. این مجموعه‌ها به اصول آزادی‌خواهی سیاسی هنرمند و تنفر او نسبت به نادانی و ظلم عقلانی آن زمان ا كه دو سوگرایی گویا را به طرف قدرت و كلیسا منعكس می‌كند، گواهی می‌دهد. لس كاپریچس با موضوعاتی نظیر تفتیش عقاید مذهبی كلیسا از طرف اسپانیا، سوء استفاده كردن از كلیسا و اصالت خانوادگی، تربیت بچه، طمع و پوچی زنان جوان سرو كار دارد. شكل‌های ما فوق بشری لس كاپریچس شامل اجنه، راهبین، زنان دلال محبت، فاحشه‌ها، ساحره‌ها، حیواناتی كه مثل انسان عمل می‌كنند و اشرافین بودند. این شخصیت‌ها در دنیای در حاشیه‌ی عقل جای دارند كه هیچ مرز مشخصی حقیقت را از قوه‌ی مخیله جدا نمی‌كند.
اولین سری از نقاشی‌های گویا در سال ۱۷۷۵ بود كه شامل ده تابلو با موضوعات شكار و ماهیگیری برای اتاق ناهارخوری چارلز چهارم و ماریالوئیز(پارما) در اسكوریال است كه شكار بلدرچین این وابستگی را به سبك بائیر البته به روشی تا اندازه‌ای متفاوت با رفتار طبیعی نشان می‌دهد. از دیگر تابلوهای این دوره شامل سگ‌های در افسار بسته(Dogs in Leash)، شكار با جغد و دام(Hunt crith owl ond net) و ماهیگیر(The angler) است. سری دوم نقاشی‌های گویا در سال ۱۷۷۶ با تابلوهای پیك نیك (The picnic) برای اتاق ناهاخوری در ال پالاسیودل پاردو(El Palacio del Pardo) آغاز شد. این سری از نقاشی‌ها بیشتر در مورد رسوم و عادات مردم مادرید است كه با حالت توصیفی با تركیب شادمانه و زینتی همراه است. اشخاص و حركت‌های آن‌ها صادقانه صحنه‌های ناگهانی و رئالیسم عمومی را منعكس می‌كند. تابلوهای نگهبانان دخانیات(The Tobacco Guards)، هیزم شكنان(Woodcutters)، افسروزن(The officer and the lady) و پسرها در حال بازی در كنار سربازها (Boys playing at soldiers) از این دسته هستند. در ژوئن ۱۷۸۶ گویا مجموعه‌ای از سیزده طرح به صورت پرده‌ی منقوش را برای اتاق ناهارخوری قصر پاردو(Pardo) كشید. برداشت انگور یا پاییز (Grape harrest or Atumn)، كولاك برف یا زمستان (Snow-strom or winter) جزء سری سوم نقاشی‌های او هستند كه مناظر آنها با هارمونی اعجاب انگیزی به نمایش گذاشته شده‌اند. و رنگ‌های سفید و خاكستری به كاربرده شده در تابلوی زمستان حاكی از رئالیسم قوی اثرش است.
می‌توان تابلو‌های مردم فقیر در كنار مخزن (Poor People by a Fountein) و چمنزار سن آیسیدرو(San Isidro) را نیز به این مجموعه اضافه كرد. آخرین مجموعه‌ی كاری گویا از ۱۷۹۱ تا ۱۷۹۲، هفت اثر تولید شده است كه در واكنش با خواسته‌های پادشاه با موضوعات روستایی و بذله گویی سرو كار دارد كه از آن میان می‌توان به تابلوهای چوب زیر پا(The Stilts) غول‌های كوچك(The Little Giants) و جشن عروسی (The Wedding) اشاره كرد. بین مرگ والازكوئز در سال ۱۶۶۰ و حضور ناگهانی پیكاسو، گویا كسی بود كه به هنر اسپانیا تسلط پیدا كرد و با وجود دوره‌ی كاری بیش از نیم قرن، گویا امروزه به خاطر آثار هزل و مالیخولیایی و حتی گاهی اوقات آثار ترسناك مورد تحسین قرار می‌گیرد. او همچنین به خاطر شوخ‌طبعی خرابكارانه‌ی آثار چوبی خود مثل كاپریچس، ۱۷۹۹ و حوادث جنگ در حدود ۱۸۱۰ و رك گویی كامل او در پرتره‌ی خانواده‌ی شاه كارلوس چهارم۱۸۰۰ و واقع‌گرایی در اماتیك او در سوم ماه مه۱۸۰۸. در سال ۱۸۱۴ مشهور است.
منابع:
www.Ereader.com
www.Metmuseum.org
www.GoyaUnizar.Es
www.Library.Thinkquest.Org
www.Nga.Yov/collection/gallery/gg۵۲/gg۵۲-main
ترجمه: یاسمن میرجلالی
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید