شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


پلیس در مقابل کودکان خیابانی


پلیس در مقابل کودکان خیابانی
آنجا که دولتها با کودکان خیابانی نه به عنوان کودکانی که باید مورد پرورش و حمایت قرار گیرند که چون آفتی که باید در ریشه کن کردن آن کوشید برخورد می کنند، این کودکان همواره در سرتاسر جهان، در معرض خشونت جسمانی از سوی پلیس قرار گرفته و یا آشکارا به قتل می رسند.
از آنجا که دولتها با کودکان خیابانی نه به عنوان کودکانی که باید مورد پرورش و حمایت قرار گیرند که چون آفتی که باید در ریشه کن کردن آن کوشید برخورد می کنند، این کودکان همواره در سرتاسر جهان، در معرض خشونت جسمانی از سوی پلیس قرار گرفته و یا آشکارا به قتل می رسند.
آنها پیوسته به دلیل بی خانمانی توسط پلیس بازداشت شده و یا از لحاظ کیفری به جرائمی نامشخص و جزئی چون ولگردی، تکدی گری و یا دزدیهای خرده پا متهم می گردند و مورد شکنجه و ضرب و شتم پلیس قرار گرفته و اغلب برای مدتی طولانی در شرایطی نامساعد نگهداری می شوند.
دختران نیز گاهاّ از سوی پلیس مورد خشونت و تجاوز جنسی قرار گرفته و یا وادار به داشتن رابطه جنسی می شوند. کودکان خیابانی همچنین درصد قابل توجهی از کودکانی که وارد نظامهای قضایی جنایی می شوند را به خود اختصاص میدهند که در آخر به کانونهای اصلاح و تربیت (زندانها)، که با حسن تعبیر مدرسه خوانده شده و غالبا فاقد شیوه مقتضی می باشند، تحویل داده می شوند. تعداد معدودی از وکلا عهده دار دفاع از این کودکان می شوند و شمار اندکی از این کودکان ، خانواده و یا افرادی را دارند که تمایل داشته و یا قادرند به خاطر آنها پیش قدم شوند.
اصطلاح کودکان خیابانی به آن دسته از کودکانی اشاره دارد که مامن و زیستگاه اصلی آنها،به جای خانواده، خیابان است .کودکانی که ضرورتا بی خانمان و فاقد خانواده نیستند اما در شرایطی زندگی می کنند که هیچ گونه حمایت، سرپرستی و راهنمایی از سوی افراد بزرگسال مسئول وجود ندارد.
اگرچه این کودکان از سوی داخل و جوامع بین الملل مورد توجه عموم قرار دارند اما کانون اصلی اینگونه توجهات اساسا مشکلات اجتماعی ناشی از حضور این کودکان - فقر، بی سوادی، ایدز، فحشا، سواستفاده های مادی- است. به استثنای کشتار گسترده کودکان خیابانی در برزیل و کلمبیا که در سال ۱۹۹۴ توسط دیده بان حقوق بشر گزارش شد و غالبا از سوی پلیس صورت گرفته بود، توجه اندکی به خشونت و سواستفاده دائمی پلیس، که کودکان زیادی متحمل آن هستند، شده است.
زندگی کودکان خیابانی از این زاویه ،که غالبا مورد مسامحه قرار گرفته، مرکز توجه تحقیقات و اقدامات دیده بان حقوق بشر است. در بسیاری از کشورها عموم مردم دیدگاهی شدیدا منفی نسبت به موضع کودکان خیابانی داشته و اغلب از اقداماتی که در جهت جمع آوری آنها از خیابانها صورت گرفته حمایت کرده اند؛ حتی اگر به گردآوری آنها از سوی پلیس و یا کشتار آنها منتج شده باشند. از سوی دیگر گرایش غیر انسانی برخی از اجرا کنندگان قانون و شهروندان و صاحبان مشاغل و شرکتهای خصوصی آنها، به کودکان خیابانی ، نیز بسیار نگران کننده است.
طبق گزارش دیده بان حقوق بشر در بلغارستان ، گواتمالا ،هند و کنیا، خشونت پلیس علیه کودکان خیابانی بسیار گسترده بوده و معافیت از مجازات برای اینگونه خشونت ها یک اصل پذیرفته شده و عادی است . هم چنین عدم اقبال هیات إعمال قانون در رسیدگی و پیگیری دقیق و مؤثر موارد تجاوز به کودکان خیابانی موجب تداوم اینگونه اعمال خشونت آمیز است. به دلیل اینکه این کودکان اغلب چاره ای جز شکایت مستقیم به پلیس علیه تجاوزات و خشونت های نیروهای آن ندارند ،پلیس نیز از پاسخگویی به این موارد سر باز می زند. خطر انتقام جویی پلیس بر علیه آنها، هر کودکی را که برای شهادت و یا شکایت بر علیه یک مامور حاضر شود را تهدید می کند و این خود به عنوان یک عامل بازدارنده مهم محسوب می شود.
در کنیا ، دیده بان حقوق بشر باNGO ها و کارگران خیابانی در جهت حمایت از تاسیس شبکه ای برای گزارش و استناد خشونت های پلیس علیه کودکان خیابانی و نیز بهبود برخورد پلیس با این کودکان همکاری بعمل آورده است. با این حال حتی در گواتمالا که سازمان کاسا الیانز ، در این مورد ویژه بسیار فعال می باشد و تاکنون برای حدودا ۳۰۰ شکایت از سوی کودکان خیابانی تشکیل پرونده داده، تنها تعداد اندکی از این پرونده ها پیگیری شده است. پر واضح است حتی در جایی که حامیانی حضور دارند که تمایل و توانایی حمایت از کودکان خیابانی در جهت تحقق عدالت را دارا هستند ، پاسخگویی پلیس و پایان این گونه خشونت ها، بدون قبول مسئولیت از سوی دولت تحقق نخواهد یافت.
ترجمه/مرجان نمازی
مرکز فرهنگی زنان - زنستان
منبع : کمیته حمایت از کودکان خیابانی ایران - سوئد


همچنین مشاهده کنید