شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


عاشورا در نگاه دیگران


عاشورا در نگاه دیگران
«ایام سوگواری در تهران»، عنوان فصلی از کتاب «قبله- سیر و سیاحت در جهان اسلام» نوشته‌ی خووان گویتیسولو (Juan Goytisolo)نویسنده و گزارشگر اسپانیایی است که در آن به‌ وصف مراسم عزاداری شیعیان ایران در ایام ماه محرم پرداخته است.
گویتسیولو در این كتاب که دربرگیرنده‌ی چند جُستار و گزارش طولانی است، پاره‌ای از پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در سرزمین‌های اسلامی را از منظری به ‌تماشا نشسته است كه تاكنون كم‌تر مورد توجه نویسندگان اروپایی قرار داشته است. مطالب كتاب، حاصل تأملات نویسنده است در سیر و سیاحت‌هایش به‌گوشه و كنار جهان پهناور اسلام؛ از بندر طنجه تا شهر سمرقند؛ از صنعا با خانه‌های هشت طبقه‌اش كه چند سده قدمت دارند تا تكایا و خانقاه‌های فرقه‌ی بكتاشی؛ از زورخانه‌های تهران تا سینماهای مراكش؛ از قبرستان‌های استامبول تا جای پای ابن‌بطوطه در غرناطه و از چگونگی مراسم حج تا خلسه‌ی آوازخوانان رباط.
او در سفرهایش به كشورهایی چون تركیه، ایران، یمن، عربستان، مراكش، سنگال، مالی، نیجریه و نیز به برخی جمهوری‌های آسیای مركزی مثل ازبكستان، تركمنستان و تاجیكستان كوشیده است تا با كنار زدن پوسته‌ای كه نگاه عمیق به‌پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی این سرزمین‌ها را مانع می‌شود، تصویری نزدیك به‌واقعیت از جهان اسلام به‌دست دهد. این در حالی است که اصولاً اغلب گزارشگران غربی در موقعیتی قرار ندارند كه بتوانند به‏ژرفای مسایل و امور جاری در این جوامع راه یابند.
از این‌رو گزارش‏هایشان بیشتر بازتاب‏دهنده رویدادهای سیاسی زود‌گذر و حوادث جنجال‌برانگیز و ظواهر زندگی مردمان این جوامع است كه البته برای جلب خریداران و خوانندگان بیشتر، با ساده‏نگری و صحنه‏های ساختگی همراه است و به‏لحاظ روان‏شناختی به‏گونه‏ای تنظیم شده است كه به‏توهمات ذهنی دامن می‏زند و پیشداوری‏های قدیمی مخاطبانشان را تأیید و تقویت می ‏كند.
‌ خووان گویتیسولو اما مسافری است كه همواره میان شرق و غرب در گشت و گذار بوده است. اسپانیایی است و زاده‌ی شهر بارسلون (برشلونه)، ولی خانه‌ای در شهر پاریس دارد و منزلی در شهر مراكش. نگاهی از غرب به‌شرق مسلمان دارد؛ اما نگاهش عمیق است و خالی از پیشداوری‌های معمول.
نگاه گزارشگری است كه از پیشینه‌ی تاریخی و فرهنگی سرزمین‌های اسلامی شناخت كافی دارد؛ زیرا پیشینه‌ی تمدنی اسلام، بخشی از هویت فرهنگی او را نیز تشكیل می‌دهد و از این منظر، سفرش به‌سرزمین‌های اسلامی، سفری است برای یافتن جای پای نیاكانش و بازشناسی آنچه به‌واقع میراث مشترك بشریت است. او در این سفرها می‌بیند كه نیكانش نه‌تنها به اسلام به‌مثابه‌ی قدرتی سیاسی نظر داشتند، بلكه در نگاه آنان، اسلام به‌منزله‌ی هماوردی پرقدرت در عرصه‌های فلسفه و فرهنگ و هنر نیز بوده است. چنانکه هنوز بعد از گذشت قرن‌ها، آثار تمدن اندلس - از مسجد قرطبه گرفته تا مدرسه‌ی طلیطله - در گوشه و كنار سرزمین اسپانیا اعجاب مسافران دور و نزدیك را برمی‌انگیزد.
"ایام سوگواری در تهران"، گزارشی است از روزهای عاشورا و تاسوعای حسینی و ایام عزاداری در ماه محرم. نویسنده مقاله را با نقل جملاتی از نامه علی‌بن ابی‏طالب به‌فرزندش، حسن ابن‏علی (در كتاب اشتباهاً حسین ابن‌علی آمده است) آغاز می‏كند؛ به‌این مضمون: «پسَرَكَم! مبادا فریفته شوی كه بینی دنیا‌داران به‏دنیا دل می‏نهند، و بر سر دنیا بر یكدیگر می‏جهند. همانا دنیا پرستان سگانند عوعوكنان، و درندگانند در پی صید روان. برخی را برخی بد آید، و نیرومندانشان ناتوان را طعمه خویش نماید، و بزرگانشان بر خُرد‌دست چیرگی گشاید. دنیا را پروردگار خود گرفته‏اند و دنیا با آنان به‏بازی پرداخته و آنان سرگرم بازی دنیا و آنچه را پس از آن است فراموش ساخته».
گویتیسولو که بارها به‌ایران سفر کرده است، می‌نویسد که در ایام عزاداری ماه محرم، چهره شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای دور و نزدیک ایران به‌گونه‌ای چشمگیر دگرگون می‌شود. همه چیز و همه جا سیاه پوشیده است. علم‌های سیاه و گاه سبزرنگ بر در و بام خانه‌ها و معابر و مؤسسات افراشته می‌شود. زن و مرد و پیر و جوان سیاه می‌پوشند و برخی چهره‌ها و موهایشان را گِل‌‌آلود می‌کنند.
مردان و به‌خصوص جوانان در مساجد و معابر و تکایا جمع می‌شوند و به‌سر و سینه‌ی خود می‌کوبند تا از این طریق با کشته‌شدگان نبرد نابرابری ابراز همدردی ‌کنند که در چهارده قرن پیش از این در صحرای کربلا به‌وقوع پیوست. برای نویسنده بیش از همه این نکته جالب است که عزاداران در این ایام به‌هیچ‌وجه به‌لعن و نفرین مسببین واقعه‌ی کربلا نمی‌پردازند، بلکه تنها با سوگواری و سینه‌زنی و نوحه‌خوانی و گریه و زاری‌های خود، از شهیدان این واقعه یاد می‌کنند. با آنکه شهر ظاهری پُرآشوب دارد و مملو از مردانی است که با زنجیر و دست به‌سر و سینه‌ی خود می‌کوبند، اما شگفتا که مردمان در این دو سه روز با یکدیگر از زمان‌های دیگر مهربان‌ترند و همدل‌تر.
نویسنده سپس به‌تفصیل به‏شرح وقایعی می‏پردازد كه پس از رحلت پیامبر اسلام برای تعیین جانشین وی به‏وقوع پیوست و سرانجام واقعه كربلا و شهادت امام حسین و یارانش را موجب شد. جالب آنكه او در شرح این وقایع تاریخی همه‏جا به‌روایات شیعیان استناد می‏كند. برای مثال از کتاب "آثارالباقیهٔ عن‌القرون‌الخالیهٔ" ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی و مسلمانی که مذهبش مایل به‌تشیع بود، سخنان نقل می‌کند که در شرح مصائب واقعه‌ی کربلا و روز عاشورا آمده است. بیرونی در این کتاب به‌ذکر تفصیلی واقعه عاشورا و مراسم غدیر خم پرداخته است.
گویتیسولو در ضمن متذكر می‏شود كه سوگواری شیعیان ایران در ماه محرم همواره به‏صورت خودجوش بوده است و حكومت‏ها دخالتی در راه‏اندازی دسته‏های عزادار و برپایی مجالس سوگواری نداشته‏اند. نویسنده كه به‏طور محسوسی متأثر از مراسم عزاداری ماه محرم و به‏خصوص علم و كتل و دسته‏های سینه‏زنی و زنجیرزنی قرار گرفته است، می‏گوید كه كمتر مسافر غربی می‏تواند این مراسم را ببیند و تحت تأثیر قرار نگیرد.
جالب آن که گویتیسولو در یكی از سفرهایش به ایران كه مصادف با ماه محرم بوده است، چند بار نیز به‏تماشای یكی از مجالس تعزیه‏خوانی در تهران كه هر سال در چادری در تقاطع خیابان امام خمینی - ولی‏عصر پرپا می‏شود، می‏رود و به‏طرز بسیار جالبی مشاهدات خود را شرح می‏دهد. او اشاره می‏كند كه در سفرهایش به‏كشورهایی چون ایران، معمولاً قیافه شرقی‏اش باعث می‏شود كه كمتر توجه افراد بومی رابه‏خود جلب كند، ولی در ایام ماه محرم و به‏خصوص در دفعاتی كه در مجلس تعزیه‏خوانی در تهران شركت داشته است، نگاه‏های تماشاچیان، به‏ویژه نگاه زنان كنجكاو را متوجه خود می‏بیند و بعد از مدتی در می‏یابد كه نپوشیدن لباس سیاه كه نشانه عزاداری است و همچنین اصلاح هر روزه صورت علت آن نگاه‏های كنجكاوانه بوده است.
این نکته نیز ناگفته نماند که در روزگاران پیش نیز اغلب سیاحان و جهانگردان اروپایی که به‌ایران سفر می‌کردند، اگر زمان توقف‌ ایشان با ایام عزاداری ماه محرم مصادف بوده است، چنان تحت تأثیر قرار می‌گرفتند که بخشی از سفرنامه‌ی خود را به‌شرح مشاهداتشان از این ایام اختصاص می‌دادند.
برای نمونه می‌توان از "پیترو دلاواله" سیاح ایتالیایی نام بُرد که در دوره‌ی حکومت شاه عباس به‌ایران سفر می‌کند و در محرم سال ۱۰۲۷ هجری قمری (ژانویه ۱۶۱۸ میلادی) شاهد برگزاری مراسم عزادری شیعیان در اصفهان- پایتخت ایران در زمان شاه عباس- بوده است. او در سفرنامه خود درباره‌ی این ایام از جمله می‌نویسد: «ایرانیان تمام این مدت را به‌طور مداوم عزاداری می‌کنند و ضمن تظاهرات عمومی عظیم از پایان غم‌انگیز زندگی حسین بن‌علی، فرزند فاطمه‌ی زهرا، یگانه دختر پیامبر اسلام که در نظر همه‌ی مسلمانان مقدس ولی در نظر ایرانیان امام بر حق نیز هست، عزاداری می‌کنند».
دلاواله اضافه می‌کند که در این روزها «همه غمگین و مغموم به‌نظر می‌رسند و لباس عزاداری به‌رنگ سیاه، یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ‌وقت مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، به‌تن می‌کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی‌تراشد و به‌حمام نمی‌رود و به‌علاوه نه تنها از ارتکاب هرگونه گناه پرهیز می‌کند، بلکه خود را از هرگونه خوشی و تفریح محروم می‌سازد. جمعی در میدان‌ها و کوچه‌های مختلف و جلوی خانه‌های مردم، برهنه و عریان، در حالی که فقط با پارچه‌ی سیاه یا کیسه‌ی تیره‌رنگی ستر عورت کرده و سرتا پای خود را با ماده‌ای سیاه رنگ زده‌اند، حرکت می‌کنند. تمام این تظاهرات برای نشان دان مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای حسین است».
"پهلوانان علی" عنوان یكی از مقاله‌های كتاب "قبله- سیر و سیاحت در جهان اسلام" است كه نویسنده در آن گزارشی جالب از زورخانه‌های تهران به‌دست داده و در بررسی كوتاهی كوشیده است منشاء سنت پهلوانی و چگونگی پیدایش زورخانه‌ها را در ایران شرح دهد. اصطلاحات مرسوم در زورخانه چون "گود"، "سَر دَم"، "نوچه"، "نوخاسته"، "میان‌دار" و "مرشد" و نیز لباس‌های مخصوص پهلوانان و تمرین‌های بدنی ورزش باستانی مثل تخته شنو، میل گرفتن، چرخیدن، كباده كشیدن و سنگ گرفتن را از ورود ورزشكاران به‌گود تا خروج آنان از گود، یك‌به‌یك برشمرده و به‌تفصیل تشریح كرده است.
نویسنده فضای حاكم بر مراسم و سنت‌های دیرپای ورزش باستانی و سلسله مراتب در زورخانه‌ها را از نزدیك دیده و به‌منظور آشنایی بهتر و شناخت بیش‌تر از ریزه‌كاری‌های این ورزش سنتی، پای صحبت مرشد یكی از قدیمی‌ترین زورخانه‌های تهران كه در میدان بهارستان قرار دارد، نشسته است. از میان پهلوانان قدیمی به پوریای ولی و از میان پهلوانان معاصر به جهان‌پهلوان تختی اشاره می‌كند و از نقش و جایگاه اجتماعی و محبوبت آنان در میان مردم سخن می‌گوید و از بخل و حسد حاكمان وقت نسبت به‌ایشان.
‌از دیگر مقاله‌های جالب و جذاب كتاب، "سینما فردوس" است كه گویتیسولو در آن حال و هوای سینماها را در چند شهر و از آن‌جمله در عدن و مراكش و بندر طنجه به‌تصویر كشیده است. "فضای شهر اسلامی"، "مسلمانان آسیای مركزی"، "قبرستان‌های مسلمانان"، "یمن، سرزمین خانه‌های هشت طبقه"، "آرتور رمبو، در آن‌سوی عدن"، "زیارت خانه‌ی خدا"، "اسلام در قاره‌ی سیاه" و "میراث شفاهی بشریت" از جمله مقاله‌های دیگر این كتاب است.
خسرو ناقد
منبع : سایت ناقد


همچنین مشاهده کنید