یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی


بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی    دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی
زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد    ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم    بس رخنه کردیم دل، در دل چرا نتابی
از افتاب دیدی بر خاک بوسه دادن    کو بوسه کخر ار من خاک تو آفتابی
دانم که دردت آید از شهد لب گزیدن    باری کم از مزیدن چون گاز برنتابی
ز آن زلف عیسوی دم داغ سگیم بر نه    نقش صلیب برکش چون داغ گرم تابی
خاقانی است و جانی یک‌باره کشته از غم    پس چون دوباره کشتی آنگه کجاش یابی
او راست طالع امروز اندر سخن طرازی    چون خسرو اخستان را در مالک الرقابی


همچنین مشاهده کنید