یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شادی به روزگار گدایان کوی دوست


شادی به روزگار گدایان کوی دوست    بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشه‌ای بنشینم ولی دلم    ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمی‌شود    دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست
ناچار هر که دل به غم روی دوست داد    کارش به هم برآمده باشد چو موی دوست
خاطر به باغ می‌رودم روز نوبهار    تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند    ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
سعدی چراغ می‌نکند در شب فراق    ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست


همچنین مشاهده کنید