گرافى سادهٔ جمجمه و ستون فقرات فقط اطلاعات اوليه مىدهند، اگرچه وجود کلسيفيکاسيونهاى غيرعادى داخل مغزى و يا تغييرات استخوانى ممکن است در رسيدن به تشخيص يا نوع آزمايشات بعدى کمککننده باشد. کلسيفيکاسيون غدهٔ پينهآل که در ۵۹% افراد بالاى ۲۰ سال ديده مىشود بايد براى بررسى جابهجائى به خط وسط، مورد توجه قرار گيرد.
اولتراسوند
از آنجائىکه اين روش غيرتهاجمى است، در آن از اشعهٔ X استفاده نمىشود و وسايل آن قابل حمل است؛ در ارزيابى آناتومى داخل جمجمهٔ نوزادانى که فونتانل باز دارند، کاربرد وسيعى پيدا کرده است. در NICU، اولتراسوند روش استاندارد بررسى نوزادان زودرس براى خونريزىهاى داخلبطنى و اندازهگيرىهاى بطنها است. اولتراسونوگرافى از ستون فقرات نوزادان مىتواند آناتومى طبيعى و غيرطبيعى را مشخص کند.
تصويربردارى راديونوکلئيد
ايزوتوپهاى ساطعکنندهٔ گاما با نيمه عمر کوتاه مثل تکنزيوم پرتکنتات TC99m يا اينديوم In113m دىاتيل انتريامين پنتااسيد (DTPA) از سد خونى - مغزى نمىگذرند اما اگر بهدليل تومور يا حوادث عروقى نقايصى در سد خونى - مغزى بهوجود بيايد، اين مواد از سدّ فوق گذشته و توسط دوربين گاما بهصورت تجمع مواد راديواکتيو نشان داده مىشوند.
سيسترنوگرافى با مواد راديو ايزوتوپ مىتواند اطلاعاتى راجع به کيفيت جريان مايع مغزى نخاعى و جذب آن بدهد.
توموگرافى کامپيوترى (CTاسکن مغز)
CTاسکن مغز در حدود ۱۰۰ بار از روشهاى راديوگرافى ساده حساستر است.
ضايعاتى که با دقت زياد توسط CTاسکن تشخيص داده مىشوند عبارتند از: هماتوم داخلمغزي، انفارکت مغزي، هماتومهاى سابدورال و اپىدورال، تومورهاى مغزى و ضايعات اطراف آنها آبسههاى مغزي، ادم مغزي، آتروفى مغزى و هيدروسفالي.
تشخيص ضايعات نزديک به قاعدهٔ مغز و ضايعاتى که در بالاترين قسمت نيمکرهها قرار دارند، بهوسيله CTاسکن، مشکلتر مىباشد.
تصويربردارى با رزونانس مغناطيسى
تصاوير در هر سطحى که گرفته شوند بدون تداخل با آرتيفکتهاى استخواني، واضح مىباشند. مخصوصاً اينکه MRI براى ضايعات حفرهٔ خلفي، فورامن ماگنوم و طناب نخاعى حساس مىباشد. در حال حاضر MRI براى ضايعات مادرزادى داخل نخاعى جايگزين تست تشخيصى اوليه يعنى ميلوگرافى شده است.
ميلوگرافى
در اکثر موارد يک مادهٔ حاجب غيريونى محلول در آب از طريق ستون فقرات گردنى يا کمرى بهداخل فضاى ساب آراکنوئيد تزريق مىشود. مادهٔ حاجب که هيپرباريک است با مايع مغزى نخاعى مخلوط شده و با تغيير وضعيت بيمار در زواياى مختلف مىتوان آن را در کانال نخاعى جابهجا کرد. جريان حرکت ماده حاجب با فلوروسکپ مانيتور مىشود. از آنجائى که اين ماده جذب مىشود، خارجکردن آن پس از اتمام ميلوگرافى ضرورتى ندارد. در بيشتر شرايط، MRI ستون فقرات جايگزين ميلوگرافى شده است، با اينحال در برخى موارد مثل متاستازهاى سابآراکنوئيد، CT ميلوگرافى بهتر است.
آنژيوگرافى
آنژيوگرافى مىتواند انسداد عروقي، جابهجائى (مثل تومور و هماتوم) تغييرات قطر عروق (مثل اسپاسم)، ناهنجارىهاى ديوارهٔ عروق (مثل آرتريت و آترواسکلروز) و الگوى غيرطبيعى عروقى (در تومور) را نشان دهد. آنژيوگرافى تنها روشى است که بهوسيلهٔ آن مىتوان خصوصيات آنوريسمها و AV مالفورماسيونها را بهطور کامل بررسى کرد.
پونکسيون لومبار (L.P)
مواردىکه LP بهعنوان تست اوليه انديکاسيون دارد عبارتند از: شک به مننژيت يا انسفاليت، خونريزى سابآراکنوئيد و بيمارىهاى دميلينهکننده. اگر شک بهوجود يک ضايعه فضاگير وجود دارد يا اگر ادمپائى ديده مىشود، انجام پونکسيون لومبار بهعلت خطر بهوجود آمدن فتقکشنده، کنتراانديکه است.
بررسىهاى الکتريکى
الکتروانسفالوگرافى (EEG)
بيشتر کاربرد اين روش در تشخيص اختلالات متابوليک، بيمارىهاى دژنراتيو و مشخصکردن محل صرع مىباشد. البته EEG اغلب مىتواند محل تومورهاى مغزي، هماتومها و آبسههاى مغزى را مشخص کند. همچنين براى تائيد مرگ مغزى نيز بهکار مىرود.
الکتروميوگرافى و سرعت هدايت عصبى
الکتروميوگرافى (ثبت فعاليت الکتريکى عضلات) و الکترونوروگرافى (اندازهگيرى تأخير و سرعت هدايت عصبي) براى تشخيص موارد زير مفيد هستند: بيمارىهاى نورون محرکهٔ تحتاني، اختلالات محل اتصال عصب به عضله، بيمارىهاى فيبرهاى عضلات اسکلتي، مشکلات نورونهاى اوليهٔ حسى و بررسى فعاليتهاى ارادى و رفلکسى عضلات. با اين آزمايشات مىتوان محل، ويژگى و نحوهٔ انتشار درگيرى اعصاب محيطى را مشخص کرد.
در ضايعات محيطي، آزمايش سرعت هدايت عصبى NCV مىتواند در موارد زير کمککننده باشد: تشخيص محل فشار روى عصب، افتراق کامل يا ناقصبودن آسيب وارده به عصب، وجود يا عدم وجود رژنراسيون عصب. پس از آسيب اعصاب محيطى پتانسيلهاى دنرواسيون بهمدت ۲۱-۱۴ روز ديده نمىشوند. EMG و NCV در بيمارىهاى نورون محرکهٔ فوقانى و ضعف سايکوژنيک، هيچ ناهنجارى را نشان نمىدهند.