سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار


تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار    اشگ من می‌کند این خانه به صدرنگ نگار
تنگ دل تا نشوی در دل تنگم زد و چشم    غرفه‌ها ساخته‌ام بهر تو از گوشه کنار
گر کنی سیر کنان روی بصورت خانه    صورت چین کند از شرم تو روبر دیوار
پاکش از دیده‌ی غیر و به دلم ساز مقام    که در او مردم بیگانه ندارند قرار
رشگ بر شاه نشین دل من دارد خلد    که در او حوروشی چون تو گرفتست قرار
مطلع مهر شود کلبه‌ی تاریکم اگر    از جمال تو بر او عکس فتد در شب تار
باد کاخ دل و جان منزل و کاشانه‌ی تو    تا زمانی که ز آفاق نماند آثار
گر به تنگی ز دل تیره وثاق تو کنم    چشم نمناک که از غیر درو نیست غبار
پا نه ای بت به سرا پرده‌ی چشمم ز کرم    تا کنم بر قدمت صد در یک دانه نثار
محتشم کشته آنست که در کلبه‌ی خود    شمع مجلس کندت ای مه خورشید عذار


همچنین مشاهده کنید