جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برفتیم ای عقیق لامکانی


برفتیم ای عقیق لامکانی    ز شهر تو تو باید که بمانی
سفر کردیم چون استارگان ما    ز تو هم سوی تو که آسمانی
یکی صورت رود دیگر بیاید    به مهمانخانه‌ات زیرا که جانی
که مهمانان مثال چار فصلند    تو اصل فصل‌هایی که جهانی
خیال خوب تو در سینه بردیم    شفق از آفتاب آمد نشانی
به پیشت ماند دل با ما نیامد    دل از تو کی رود چون دلستانی
سر دل‌ها به زیر سایه‌ات باد    که دل‌ها را در این مرعا شبانی
فروریزید دندان‌های گرگان    از آنگه که نمودی مهربانی
بهل تا بحر گوید قصه خویش    که تا باری ببینی قصه خوانی


همچنین مشاهده کنید