شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دو عامل تشکیل‌دهندهٔ عشق


رابين (۱۹۷۳)، براى تميز عشق و دوستى از يکديگر، معيارهائى در اختيار ما مى‌گذارد. با اين همه، حتى در درون خود مقولهٔ 'عشق' تنوع وجود دارد.
دو پژوهشگر، به نام‌هاى الن برشيد و الن والستر Ellen Berscheud and Ellen Walster (يا با نام شناخته شدهٔ الن هاتفيلد Ellen Hatfield) مخصوصاً به مطالعهٔ موضوع عشق پرداخته‌اند. اين پژوهشگران، در حالى که هنوز بسيارى از نظريه‌پردازان نمى‌توانند يقين داشته باشند که مى‌توان روابط عاشقانه را به‌طور علمى تحليل کرد، به سال ۱۹۷۳، در اين باره کتابى انتشار داده‌اند.
در اين کتاب، آنها دو نوع عشق تشخيص مى‌دهند: عشق عاطفى و عشق هوسي. عشق عاطفي، پيش از هر چيز، بر اعتماد بين طرفين متکى است. در رابطهٔ عشق عاطفي، طرفين مى‌دانند که مى‌توانند روى يکديگر حساب کنند، يکديگر را هم از نظر عاطفه و هم از نظر تبادل خدمات و اطلاعات حمايت کنند. آنها نه تنها به يکديگر اعتماد دارند، بلکه يکديگر را تمجيد مى‌کنند و به يکديگر احترام مى‌گذارند. عشق عاطفى به تدريج که دو شخص رابطهٔ خود را پايه‌ريزى مى‌کنند، با آرامى گسترش مى‌يابد. (هاتفيلد، ۱۹۸۸).
دومين نوع عشق، عشق هوسى ناميده شده است. حتماً حدس زده‌ايد که اين نوع عشق 'کم عقل‌تر' از عشق عاطفى است. وقتى مولير از 'خشونت ملايم' حرف مى‌زند، در واقع به هوس عاشقانه اشاره مى‌کند. حالتى که ليلى و مجنون، فرهاد و شيرين، وامق و عذرا، شهريار و پري، رُز و جک Rose and Jack (عاشقان فيلم تايتانيک) را از خود بيخود کرده بود و احتمالاً شما را نيز ديوانه کرده است! عشق هوسى عبارت است از يک حالت برانگيختگى شديد، متشکل از شور و شوق، اضطراب و وسواس. وقتى اين حالت به ما دست مى‌دهد، طرف مقابل را آرمانى مى‌کنيم و تنها به‌خاطر او و براى او کار مى‌کنيم. عشق کور يعنى همين.
عاشقم عاشق به رويت‌گر نمى‌دانى بدان سوختم در آرزويت گر نمى‌دانى بدان
با همه زنجير و بند و حيله و مکر رقيب خواهم آمد من به کويت گر نمى‌دانى بدان
مشنو از بدگو سخن من سست پيمان نيستم هستم اندر جستجويت گر نمى‌دانى بدان
گر پس از مردن بيائى بر سر بالين من زنده مى‌گردم به بويت گر نمى‌دانى بدان
اينکه دل جاى ديگر غير از سرکويت نرفت بسته آن را تار مويت گر نمى‌دانى بدان
گر رقيب از غم بميرد يا حسد کورش کند بوسه خواهم زد به رويت گر نمى‌دانى بدان
هيچ مى‌دانى که اين لاهوتى آواره کيست؟ عاشق روى نکويت گر نمى‌دانى بدان
برشيلد و والستر (۱۹۷۴)، معتقد هستند که عشق عاطفي، يکى از انواع بسيار خالص جاذبه بين اشخاص است و در نتيجه، ارزش دارد که مورد توجه خاص قرار گيرد. به‌نظر آنها مى‌توان عشق عاطفى را با نظريه‌هائى که از رفتار‌گرائى الهام شده است، مثل نظريهٔ تبادل اجتماعي، تبيين کرد، اما در مورد عشق هوسى اين‌طور نيست، زيرا اين نوع عشق کاملاً غير منطقى است. براى تبيين عشق هوسي، اغلب از نظريهٔ دو عاملى هيجان‌هاى استانلى شاختر Stanley Schachter کمک گرفته مى‌شود. به عقيدهٔ شاختر، هيجان دو مرحله دارد. در مرحلهٔ اول، انسان به‌طور کلى برانگيختگى مى‌شود. در مرحلهٔ دوم، فرد برانگيخته شده، در محيط خود، به‌دنبال علت يا علت‌هاى برانگيختگى مى‌گردد.
بنابراين، برشيلد و والستر معتقدند که عشق هوسى با برانگيختگى فيزيولوژيک شروع مى‌شود و نشانه‌هاى آن کاملاً شناخته شده است:
افزايش سرعت ضربان قلب، عرق کردن، تنفس بريده بريده، راست شدن موهاى روى پوست (مو بر تن راست شدن)، لرزش و... مسئله اين است که همه اين جلوه‌هاى فيزيولوژيک، در تعداد زيادى از حالت‌هاى ديگر نيز، غير از هوس عاشقانه، به چشم مى‌خورد، از جمله در ترس، خشم، فعاليت‌هاى بدنى و... بنابراين، چه چيزى فرد را هدايت مى‌کند تا در برابر واکنش‌هاى جسم خود به اين نتيجه برسد که 'عشق شده است؟'
اينجا است که دومين عامل نظريهٔ شاختر وارد عمل مى‌شود. شخصى که با واکنش‌هاى فيزيولوژيک ناشى از برانگيختگى آشکار درگير است، در محيط خود به دنبال عاملى مى‌گردد که او را به اين حالت انداخته است. همين موقع است که مکانيسم‌هاى اسناد وارد عمل مى‌شود. اگر اين جلوه‌ها به حضور يک شخص خوشايند نسبت داده شود، فرد مى‌تواند نتيجه بگيرد که عاشق شده است. اين نتيجه‌گيرى ما را به سؤال جلبى هدايت مى‌کند: آيا امکان دارد که به خطاى اسناد گرفتار شد و برانگيختگى فيزيولوژيک حاصل از يک علت ديگر را به حساب عشق هوسي، عشق با يک نگاه، گذاشت؟ بلي، همان چيزى که زيلمن (۱۹۷۸، ۱۹۸۴) انتقال برانگيختگى مى‌نامد. برانگيختگى حاصل از يک محرک به برانگيختگى حاصل از محرکى ديگر انتقال مى‌يابد و با آن جمع مى‌شود.
تحقيقات زيادي، انتقال برانگيختگى حاصل از يک محرک به محرک ديگر را تائيد مى‌کند. پژوهشگران از تعدادى آزمودنى مرد مى‌خواهند که به مدت دو دقيقه بدوند و از تعدادى ديگر مى‌خواهند که به مدت ۱۵ ثانيه بدوند. هدف از اين کار، افزايش واقعى برانگيختگى فيزيولوژيک آزمودنى‌هاى گروه اول بود. آنگاه به آزمودنى‌ها فيلمى نشان مى‌دهند که در آن زن جوانى منتظر است که پس از پايان ورزش، آنها را ملاقات کند. آزمودنى‌ها مى‌بايستى مى‌گفتند که تا چه اندازه اين زن جوان را جذاب ارزيابى کرده‌اند.
پژوهشگران متوجه مى‌شوند که برانگيختگى فيزيولوژيک بر جاذبه اثر بسيار روشنى دارد: آزمودنى‌هائى که دو دقيقه دويده بودند، نسبت به کسانى که تنها ۱۵ ثانيه دويده بودند، زن جوان را خيلى جذاب‌تر ارزيابى مى‌کنند.
بنابراين، کاملاً امکان دارد که مسؤوليت حالت جسمى خود را به شخص ديگرى نسبت دهيم، در حالى که او در اين مورد هيچ نقشى نداشته است. با کمى اغرق‌آميز جلوه دادن موضوع، مى‌توانيم به اشخاصى که مى‌خواهند عاشقانه دوست داشته شوند، توصيه کنيم که فرد مورد نظر را به انجام دادن فعاليت‌هائى که سطح برانگيختگى جسمى او را افزايش مى‌دهد دعوت کنند: بالا رفتن از کوه، مشاهدهٔ فيلم‌هاى هيجاني، رقص پر جنب و جوش، نمايش‌هاى فکاهى و...
عشق هوسى که اغلب از ويژگى‌هاى شروع رابطهٔ عاشقانه است، ممکن است از چند ماه تا چند سال ادامه داشته باشد (هاتفيلد و همکاران، ۱۹۸۴). اما، هرچه بگوئيم، واقعيت خودش را نشان مى‌دهد. ظاهراً دشوار است که عشق هوسى به مدت طولانى دوام پيدا کند. بنابراين، برشيلد و والستر، به کمک پديده‌هاى اسناد، اظهار مى‌دارند که احساس عاشقانه پس از شروع زندگى مشترک ، به تدريج کاهش مى‌يابد. هر دوى آنها، اُفت برانگيختگى را اغلب در معناى کاهش عشق تفسير مى‌کنند، تفسيرى که احساس گناه به دنبال مى‌آورد. اما اين پديده تبيين ديگرى دارد. تعداد زيادى از تحريک‌هاى موجود در آغاز رابطه، بر اثر عوامل ديگرى غير از جاذبه به‌وجود مى‌آيد. در ميان اين عوامل، مخصوصاً مى‌توان به اضطراب و ترس از دست دادن طرف مقابل، که برانگيختگى ايجاد مى‌کنند و اين برانگيختگى به عشق ربط داده مى‌شود، اشاره کرد. آنچه به مرور زمان کاهش مى‌يابد، معمولاً اضطراب و برانگيختگى فيزيولوژيک همراه آن است نه خود جاذبه. با اين همه اُفت برانگيختگى که در آغاز به عشق ربط داده شده بود، به‌عنوان کاهش عشق تفسير مى‌شود. وقتى زوج‌ها به زندگى خود ادامه مى‌دهند، اغلب عشق هوسى به عشق عاطفى تغيير شکل مى‌دهد.
- آيا ليلى و مجنون واقعى شما هستيد؟
آيا ديوانه‌وار عاشق هستيد؟ مى‌توانيد پاسخ خود را به کمک مقياس هاتفيلد و اسپريچر (۱۹۸۶) بررسى کنيد. اين مقياس عوامل شناختي، هيجانى و رفتارى عشق هوسى را که به‌صورت نياز شديد به يکى شدن با ديگرى تعريف مى‌شود، تعيين مى‌کند. اين نياز، اگر متقابل باشد، با خلسه و از خود بى خود شدن همراه خواهد بود، اما اگر متقابل نباشد، اضطراب، نااميدى و احساس خلأ به همراه خواهد داشت.
به کسى فکر کنيد که در حال حاضر عاشق او هستيد يا به آخرين کسى فکر کنيد که او را دوست داشتيد. براى نمره‌گذارى پاسخ‌ها از مقياس زير کمک بگيريد. نمرهٔ هر جمله را در جلوى آن بنويسيد:
۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
کاملاً          به‌طور متوسط          اصلاً
۱. اگر او مرا ترک کند، به‌شدت ناراحت خواهم شد ...........
۲. گاهى احساس مى‌کنم که نمى‌توانم افکارم را کنترل کنم، هميشه به فکر او هستم .............
۳. وقتى مى‌خواهم کارى انجام دهم تا او خوشحال شود، احساس خوشحالى مى‌کنم ..............
۴. دوست دارم با او باشم نه با هر فرد ديگرى ...........
۵. فکر اينکه او عاشق فردى ديگرى شود، حسادت مرا را بر مى‌انگيزد ................
۶. به‌شدت مى‌خواهم که دربارهٔ او همه چيز را بدانم ...............
۷. از هر جهت او را مى‌خواهم، جسمي، هيجانى و ذهنى ................
۸. براى محبت او اشتهاى سيرى‌ناپذير دارم ................
۹. او براى من، يک همسر ايده‌آل است ..............
۱۰. وقتى به من دست مى‌زند، تمام وجودم به لرزه درمى‌آيد ............
۱۱. او به‌طور دائم در افکار من حضور دارد ...............
۱۲. دوست دارم که او دربارهٔ من همه چيز را بداند: افکار، ترس‌ها و اميدهاى من ..............
۱۳. به‌شدت مى‌خواهم ويژگى‌هائى داشته باشم که او دوست دارد .................
۱۴. خيلى جذب او شده‌ام ..................
۱۵. در ارتباط با او، وقتى مسائل خوب پيش نمى‌رود به‌شدت افسرده مى‌شوم .............
نمرات ۱۵ جمله را جمع کنيد. هر اندازه جمع کل نمرات بيشتر باشد، عشق فعلى يا عشق گذشتهٔ شما به همان اندازه شديدتر خواهد بود. اگر نمرهٔ شما کمتر از متوسط يا ضعيف باشد، ناراحت نشويد. زيرا درست است که در همهٔ زبان‌ها از عشق آتشين صحبت مى‌شود و همه آرزو مى‌کنند که عشق آتشين به سراغ آنها بيايد، اما اين عشق کمتر دوام پيدا مى‌کند. عشق عاطفي، که گاهى جانشين عشق هوسى مى‌شود، محکمتر، پايدارتر، خوشايندتر و مسلماً بيشتر مورد آرزو است.
براى قضاوت دربارهٔ ميزان عشق خود، مى‌توانيد از هنجار زير استفاده کنيد:
کاملاً عاشق به‌طور متوسط عاشق بدون عشق
 ۱۳۵ - ۱۲۰         ۱۱۹ - ۳۱   ۳۰ - ۱۵


همچنین مشاهده کنید