چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وله ایضا


شکر کز فیض کرد بار دگر    جنبشی بحر لطف ربانی
گوهری از محیط نسل نهاد    رو به ساحل چو نجم نورانی
مهی از برج سلطنت گردید    نور بخش جهان ظلمانی
نازنین صورتی که تصویرش    نیست یارای خامه مانی
معتدل پیکری که تعدیلش    عقل را داده سر به حیرانی
میر سلطان مراد خان که ازوست    در بقا روی عالم فانی
نایب آب سمی جد که قضا است    ابجد آموزش از ادب دانی
لایق داوری و دارائی    قابل خسروی و خاقانی
خلف میرزا محمد خان    صورت لطف و قهر سبحانی
خان نوعهد نوجوانکه باو    می‌کند فخر مسند خانی
در سرور است تا قیام قیام    از جلوسش سریر سلطانی
آن جهان بان که داده از رایش    بانی این جهان جهان به این‌ی
وان جوان دل که هست تا ابدش    زیر ران توسن طرب رانی
آن که ایزد نگین ملک باو    داشت با آن گرانی ارزانی
وانکه از رشک خاتمش لب خویش    می گزد خاتم سلیمانی
مدتی کان یگانه بود ز تو    خانه‌ی ازدواج را بانی
بود او در محیط نسلش طاق    چون در شاه‌وار عمانی
گوهر فرد میر شاهی خان    کش معین بادعون یزدانی
چند روزی چو رفت و باز آمد    ابر صلبش به گوهر افشانی
گشت شهزاده دوم پیدا    کاولش کردم آن ثنا خوانی
محتشم این زمان قلم بردار    وز خیالات طبع سبحانی
بهر سال ولادتش بنگار    مه نو شاه‌زاده‌ی ثانی
لیک بر مدت اندرین مصراع    هست چیزی زیاده نادانی
گر شود شاه زاده شهزاده    می‌شود رفع آن به آسانی


همچنین مشاهده کنید