پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

غزل


گر آن مه را وفا بودی چه بودی    ورش ترس از خدا بودی چه بودی
دمی خواهم که با او خوش برآیم    اگر او را رضا بودی چه بودی
دلم را از لبش بوسیست حاجت    گر این حاجت روا بودی چه بودی
بتی کز وی بخود پروا ندارم    گرش پروای ما بودی چه بودی
اگر روزی به لطف آن پادشا را    نظر با این گدا بودی چه بودی
خرد گر گرد من گشتی چه گشتی    وگر صبرم بجا بودی چه بودی
بوصلش گر عبید بی‌نوا را    سعادت رهنما بودی چه بودی


همچنین مشاهده کنید