شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست


خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست    طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
آن قامتست نی به حقیقت قیامتست    زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست
بر مرگ دل خوشست در این واقعه مرا    کب حیات در لب یاقوت فام اوست
بوی بهار می‌دمدم یا نسیم صبح    باد بهشت می‌گذرد یا پیام اوست
دل عشوه می‌فروخت که من مرغ زیرکم    اینک فتاده در سر زلف چو دام اوست
بیچاره مانده‌ام همه روزی به دام او    و اینک فتاده‌ام به غریبی که کام اوست
هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود    تا خود غلام کیست که سعدی غلام اوست


همچنین مشاهده کنید