پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حکایت


یکی را ز مردان روشن ضمیر    امیر ختن داد طاقی حریر
ز شادی چو گلبرگ خندان شکفت    نپوشید و دستش ببوسید و گفت:
چه خوب است تشریف میر ختن    وز او خوب تر خرقه‌ی خویشتن
گر آزاده‌ای بر زمین خسب و بس    مکن بهر قالی زمین بوس کس


همچنین مشاهده کنید