شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سر آغاز


بیا ای که عمرت به هفتاد رفت    مگر خفته بودی که بر باد رفت؟
همه برگ بودن همی ساختی    به تدبیر رفتن نپرداختی
قیامت که بازار مینو نهند    منازل به اعمال نیکو دهند
بضاعت به چندان که آری بری    وگر مفلسی شرمساری بری
که بازار چندان که آگنده‌تر    تهیدست را دل پراگنده‌تر
ز پنجه درم پنج اگر کم شود    دلت ریش سرپنجه‌ی غم شود
چو پنجاه سالت برون شد ز دست    غنیمت شمر پنج روزی که هست
اگر مرده مسکین زبان داشتی    به فریاد و زاری فغان داشتی
که ای زنده چون هست امکان گفت    لب از ذکر چون مرده بر هم مخفت
چو ما را به غفلت بشد روزگار    تو باری دمی چند فرصت شمار


همچنین مشاهده کنید