یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گر نکوییت بیشتر گردد


گر نکوییت بیشتر گردد    آسمان در زمین به سر گردد
آفتابی که هر دو عالم را    کار ازو همچو آب زر گردد
زآرزوی رخ تو هر روزی    روی بر خاک دربدر گردد
نرسد آفتاب در گردت    گرچه صد قرن گرد در گردد
گر بیابد کمال تو جزوی    عقل کل مست و بیخبر گردد
صبح از شرم سر به جیب کشد    دامن آفتاب تر گردد
هر که بر یاد چشمه‌ی نوشت    زهر قاتل خورد شکر گردد
درد عشق تو را که افزون باد    گر کنم چاره بیشتر گردد
چون ز عشقت سخن رود جایی    سخن عقل مختصر گردد
چه دهی دم مرا دلم برسوز    کاتش از باد تیزتر گردد
بر رخم گرچه خون دل گرم است    از دم سرد من جگر گردد
دل عطار هر زمان بی تو    در میان غمی دگر گردد


همچنین مشاهده کنید