یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خراباتی است پر رندان سرمست


خراباتی است پر رندان سرمست    ز سر مستی همه نه نیست و نه هست
فرو رفته همه در آب تاریک    برآورده همه در کافری دست
همه فارغ ز امروز و ز فردا    همه آزاد از هشیار و از مست
مگر افتاد پیر ما بر آن قوم    مرقع چاک زد زنار در بست
یقینش گشت کار و بی گمان شد    درستش گشت فقر و توبه بشکست
سیاهیی که در هر دو جهان بود    فرود آمد به جان او و بنشست
نقاب جان او شد آن سیاهی    سیاهی آمد و در کفر پیوست
چو آب خضر در تاریکی افتاد    کنون هم او ز خلق و خلق ازو رست
دل عطار خون گشت و حق اوست    که تیری آنچنان ناگه ازو جست


همچنین مشاهده کنید