یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رطل گران ده صبوح زانکه رسیده است صبح


رطل گران ده صبوح زانکه رسیده است صبح    تا سر شب بشکند تیغ کشیده است صبح
روی نهفته است تیر روی نهاده است مهر    پشت بداده است ماه هین که رسیده است صبح
بر سر زنگی شب همچو کلاه است ماه    بر در قفل سحر همچو کلید است صبح
ای بت بربط‌نواز پرده‌ی مستان بساز    کز رخ هندوی شب پرده دریده است صبح
صبح برآمد زکوه وقت صبوح است خیز    کز جهت غافلان صور دمیده است صبح
سوخته گردد شرار کز نفس سوخته    گنبد فیروزه را فرق بریده است صبح
بوی خوش باد صبح مشک دمد گوییا    کز دم آهوی چین مشک مزید است صبح
نی که از آن است صبح مشک فشان کز هوا    نافه‌ی عطار را بوی شنیده است صبح


همچنین مشاهده کنید