شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی


باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی    آشوب دل ما را بر جوش نهادستی
باز آن چه شگرفی را بر شعله‌ی کافوری    صد کژدم مشکین را بر جوش نهادستی
در حجره‌ی مهجوران چون کلبه‌ی زنبوران    هم نیش کشیدستی هم نوش نهادستی
در غارت بی باران چون عادت عیاران    هم چشم گشادستی هم گوش نهادستی
ای روز دو عالم را پوشیده کلاه تو    نامش به چه معنی را شبپوش نهادستی
از جزع تو اقلیمی در شور و تو از شوخی    لعل شکرافشان را خاموش نهادستی
از کشی و چالاکی پیران طریقت را    صد غاشیه از عشقت بر دوش نهادستی
سحرا گه تو کردستی تا نام سنایی را    با آنهمه هوشیاری بی هوش نهادستی


همچنین مشاهده کنید