شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را


عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را    این بس که ضایع می‌کنی برمن جفای خویش را
لطفی که بد خو سازدم ناید به کار جان من    اسباب کین آماده کن خوی ملال اندیش را
هر چند سیل فتنه گر چون بخت باشد ور رسی    کشتی به دیوار آوری ویرانه‌ی درویش را
بر کافر عشق بتان جایز نباشد مرحمت    بی جرم باید سوختن مفتی منم این کیش را
عشقم خراش سینه شد گو لطف تو مرهم منه    گر التفاتی می‌کنی ناسور کن این ریش را
چون نیش زنبورم به دل گو زهر می‌ریز از مژه    افیون حیرت خورده‌ام زحمت ندانم نیش را
با پادشاه من بگو وحشی که چون دور از تو شد    تاریخ برخوان گه گهی خوبان عهد خویش را


همچنین مشاهده کنید