یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست


تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست    چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست
هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد    مدرس ملکوتست و بر غیوب حفیست
بیا بگو به کدامین ره از جهان رفتی    و زان طرف به کدامین ره آمدی که خفیست
رهی که جمله جان‌ها به هر شبی بپرند    که شهر شهر قفص‌ها به شب ز مرغ تهیست
چو مرغ پای ببسته‌ست دور می‌نپرد    به چرخ می‌نرسد وز دوار او عجمیست
علاقه را چو ببرد به مرگ و بازپرد    حقیقت و سر هر چیز را ببیند چیست
خموش باش که پرست عالم خمشی    مکوب طبل مقالت که گفت طبل تهیست


همچنین مشاهده کنید