شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چشم پرنور که مست نظر جانانست


چشم پرنور که مست نظر جانانست    ماه از او چشم گرفتست و فلک لرزانست
خاصه آن لحظه که از حضرت حق نور کشد    سجده گاه ملک و قبله هر انسانست
هر که او سر ننهد بر کف پایش آن دم    بهر ناموس منی آن نفس او شیطانست
و آنک آن لحظه نبیند اثر نور برو    او کم از دیو بود زانک تن بی‌جانست
دل به جا دار در آن طلعت باهیبت او    گر تو مردی که رخش قبله گه مردانست
دست بردار ز سینه چه نگه می‌داری    جان در آن لحظه بده شاد که مقصود آنست
جمله را آب درانداز و در آن آتش شو    کتش چهره او چشمه گه حیوانست
سر برآور ز میان دل شمس تبریز    کو خدیو ابد و خسرو هر فرمانست


همچنین مشاهده کنید