پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روز رخسار تو ماهی روشنست


روز رخسار تو ماهی روشنست    خال هندویت سیاهی روشنست
منظر چشمم که خلوتگاه تست    راستی را جایگاهی روشنست
گر برویت کرده‌ام تشبیه ماه    شرمسارم کاین گناهی روشنست
مه برخسارت پناه آرد از آنک    روی تو پشت و پناهی روشنست
بت پرستانرا رخ زیبای تو    روز محشر عذر خواهی روشنست
موی و رویت روز و شب در چشم ماست    زانکه گه تاریک و گاهی روشنست
گر کنم دعوی که اشکم گوهرست    چشم من بر این گواهی روشنست
می‌پزد سودای دربانی تو    خسرو انجم که شاهی روشنست
یوسف مصر مرا چاه زنخ    گر چه دلگیرست چاهی روشنست
ذره‌ئی خواجو قدم بیرون منه    از ره مهرش که راهی روشنست


همچنین مشاهده کنید