شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد


راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد    شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن    گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید اما    بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی    جام می مغانه هم با مغان توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان    ماییم و کهنه دلقی کتش در آن توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند    عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن    سرها بدین تخیل بر آستان توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است    چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست    گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی    باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد


همچنین مشاهده کنید