شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند


دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند    هزار فتنه به هر گوشه‌ای برانگیزند
چگونه انس نگیرند با تو آدمیان    که از لطافت خوی تو وحش نگریزند
چنان که در رخ خوبان حلال نیست نظر    حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
غلام آن سر و پایم که از لطافت و حسن    به سر سزاست که پیشش به پای برخیزند
تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس    کز اشتیاق جمالت چه اشک می‌ریزند
قرار عقل برفت و مجال صبر نماند    که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و عشق    دو خصلتند که با یک دگر نیامیزند
رضا به حکم قضا اختیار کن سعدی    که شرط نیست که با زورمند بستیزند


همچنین مشاهده کنید