یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کو دل که او بدام غمت پای بند نیست


کو دل که او بدام غمت پای بند نیست    صیدی بدست کن که سرش در کمند نیست
با دلبری سمتگر و سرکش فتاده‌ام    کو را خبر ز حال من مستمند نیست
پر می‌زند ز شوق لبش مرغ جان من    عیب مگس مکن که شکیبش ز قند نیست
گویند صبر در مرض عشق نافعست    باری درین هوا که منم سودمند نیست
گر بند می‌نهی و گرم پند می‌دهی    هستم سزای بند ولی جای پند نیست
هر کس که سرو گفت قدت را براستی    او را معینست که همت بلند نیست
تا بسته شد ز عشق تو بر دل طریق عقل    در شهر کو کسی که کنون شهر بند نیست
گر رد کنی مرا نکند هیچکس قبول    زیرا که ناپسند تو کس را پسند نیست
خواجو مگر بزخم فراقت شود قتیل    ورنی ز ضرب تیغ تو او را گزند نیست


همچنین مشاهده کنید