سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

نظریهٔ شارلوت بوهلر (Charlotte Buhler)


  نظريهٔ شارلوت بوهلر (Charlotte Buhler)
شارلوت بوهلر طبقه‌بندى ديگرى را از انواع بازى‌ها ارائه نموده و آن را به پنج دسته تقسيم‌بندى نموده است، که عبارتند از: بازى‌هاى کنشي، بازى‌هاى وانمودسازى يا خيالي، بازى‌هاى انفصالي، بازى‌هاى ساختماني، بازى‌هاى جمعى مى‌باشد.
  بازى‌هاى کنشى
بوهلر بازى‌هاى مرحلهٔ حسى - حرکتى را بازى‌هاى کنشى مى‌نامد. در اين بازى‌ها که دو سال اول زندگى انسان را شامل مى‌شود کودک با استفاده از جسم و بدن خود حرکات تکرارى و تصادفى انجام مى‌دهد و از اين کار لذت مى‌برد نحوهٔ واکنش مادر و اطرافيان در پاسخ به اين‌گونه اعمال نوزاد بسيار مهم و اساسى است به‌ويژه صداهائى که از خود درمى‌آورد بايد با عکس‌العمل همراه بوده و جوابى داشته باشد. کودک گاهى با اين‌گونه بازى‌ها والدين خود را ملعبه ساخته آنها را به بازى دعوت مى‌کند. نگاه کردن به دست‌ها، گذاردن اشياء در دهان، به‌هم زدن اسباب‌بازى‌ها، واکنش به صداى موسيقي، هل دادن اشياء روى زمين و ورق زدن صفحات کتاب از جملهٔ اين‌گونه بازى‌ها است.
  بازى‌هاى وانمودسازى (Mack - believe) يا خيالى (Imaginative)
در اين‌گونه بازى‌ها همان‌طور که از نام آن پيدا است کودک با استفاده از مجموع تجربيات خود رويدادى جديد را که در سابق برخورد چندانى با آن نداشته است تجسم مى‌کند و با آن بازى مى‌نمايد.
  بازى‌هاى انفعالى
بازى‌هاى انفعالى نوعى از بازى است که در آن کودک با اينکه بازى مى‌کند ولى نقش و خلاقيت بيشترى در بازى ندارد. در اين‌گونه بازى‌ها کودک با نگاه کردن به تصاوير يا شنيدن داستان و استفاده از قصه‌گوئى بزرگترها مشغول مى‌شود. استفاده از قصه در متون مذهبي، تاريخى و ادبى اکثر ملل وجود دارد، در صدر اسلام از قصه‌گوئى استفادهٔ بيشترى شده است. در ايالات‌متحدهٔ آمريکا، چهار روش قصه‌گوئى وجود داشته است که عبارتند از: آموزشي، مذهبي، کتابخانه‌اى و تفريحي، قصه‌گوئى نوع اخير عمدتاً با هدف سرگرم کردن کودکان صورت مى‌گرفت، اين روش قصه‌گوئى به مرور توسط عده‌اى به‌صورت رسمى و با عنوان کار، با استفاده از زمين‌هاى بازى صورت گرفت. مؤسسهٔ زمين‌هاى بازى در سال ۱۹۰۶ تأسيس شد. اعضاء اين مؤسسات در پارک‌هاى شهر يا مراکز تفريحى که توسط شهردارى نگهدارى و اداره مى‌شد به کار قصه‌گوئى مى‌پرداختند هدف نهائى آنها اين بود که ضمن سرگرم کردن کودکان، با فرهنگ عامه، ادبيات و تاريخ سرزمين خود را به کودکان آموزش بدهند.
بازى‌هاى انفعالى را مى‌توان به اشکال ديگرى هم به‌کار گرفت مثلاً مى‌توان به کودکان گفت که داستان‌هائى را براى ساير کودکان نقل کنند و يا اينکه در هنگام گفتن داستان توسط قصه‌گو، در نقش بازيگر صحنه‌اى عمل نمايند به‌عبارت ديگر عمل بازيگر اصلى داستان را اجراء نمايند، اين کار باعث مى‌شود که کودکان ضمن اينکه از حالت انفعالى صرف بيرون آيند با اجراء حرکات و اعمالى که در متن داستان گفته مى‌شود احساس، عاطفه و هيجان آن را عملاً تجربه نمايند.
  بازى‌هاى ساختمانى
منظور بوهلر از بازى‌هاى ساختمانى يا سازنده همان بازى‌هائى است که به سازندگى واقعى منجر مى‌شود مثلاً کودک در حين بازى چيزى را درست مى‌کند و يا وسيله‌اى را مى‌سازد و يا اينکه عمل بازى کودک منجر ساخت وسيله يا ابزارى مى‌شود.
  بازى‌هاى جمعى
در بازى‌هاى جمعى کودک با ساير دوستان خود بازى مى‌کند در اين نوع بازى که با بازى 'با قاعده' پياژه همخوان است کودک با قوانين و قواعد بازى آشنا مى‌شود و با ديگران به روابط متقابل مى‌پردازد و از اين طريق دامنهٔ دوستى‌هاى خود را گسترش داده، نوعى از زندگى اجتماعى را ياد مى‌گيرد اين‌گونه بازى‌ها معطوف به رشد اجتماعى فرد است ولى رشد روانى و جسمى را هم در برمى‌گيرد.
  اسلام
تعاليم اسلامى در مورد تربيت کودک ابعادى وسيع دارد و علاوه بر اينکه براى دوران پيش از تولد دستورات مؤکّدى دارد، براى دوران بعد از تولّد (شيرخوارگي، نوپائي، نوباوگى و ...) نيز توصيه‌هائى مى‌نمايد.
يکى از غرايزى که خداوندِ حکيم در باطن کودک قرار داده، تمايل به بازى است. کودک، بالفطره ميل به بازى دارد، گاهى مى‌دود و جست‌وخيز مى‌کند، گاهى با اسباب‌بازى‌هاى خود سرگرم مى‌شود و از جابه‌جا کردن آنها لذت مى‌برد. بازى براى کودک درسى است از زندگي، البته متناسب با استعداد او. طفل از بازى تعليم مى‌گيرد و با بازى تربيت مى‌شود و رشد مى‌کند. شايد بعضى از پدران و مادران، بازى را براى طفل امرى بيهوده و بى‌ارزش بپندارند ولى حقيقت امر غير از اين است. بازى براى طفل کار است و شغل اساسى او در سنين طفوليت است.
عوامل کودکانه‌ٔ طفل - که سرشار از مايهٔ کار و نيروهاى متراکم و لبريز از نشاط و شادابى است - مقتضى است که به بازى و توسنى و به‌اصطلاح شيطنت بپردازد و بايد او را براى اين‌گونه جنبش‌ها - که با آميزهٔ آمريت و فرمانروائى رنگ گرفته است - آزاد گذاشت تا از اين طريق علاوه بر خارج ساختن نيروهاى متراکم، به تجديد نشاط پرداخته و ضمناً بتواند با محيط پيرامون خود به مناقشه و درگيرى سرگرم شود و از اين رهگذر، نيروى قهر و غلبه به محيط خود را به تمرين و ورزش وادارد.
اسلام، دوران هفت‌سالگى اطفال را زمينه‌ساز دوران‌هاى ديگر مى‌داند و چنان شخصيتى براى کودک قائل مى‌شود که حتى اين دوره را دورهٔ 'سيادت کودک' مى‌نامد. براى کودک در اين مرحله از زندگي، اسلام 'آزادى و آمريت' را توصيه مى‌کند و والدين را موظف مى‌کند تا از برآوردن درخواست‌هاى مشروع کودکان سرباز نزده و به اين فرمانروائى کودک احترام بگذارند.
امام صادق (ع)، هفت سال اول زندگى کودک را دورهٔ بازى کودکان مى‌داند. ايشان در خصوص لزوم آزادى کودک در سال‌هاى اوليهٔ زندگى به اولياء و مربيان توصيه کرده است که بايد کودک را در جنبش‌هاى کودکانه او آزاد گذاشت؛ آنجا که مى‌فرمايد: 'فرزند خود را آزاد بگذار تا هفت سال به بازى بپردازد' . (اصول کافي، جلد ششم، ص ۴۶، به نقل‌الحديث ۱۳۶۹)
اين حديث اشاره‌اى است به اينکه طفل در دورهٔ هفت سال اول نه تنها به هيچ تکليفى و حتى هيچ تمرينى - در انجام تکاليف - موظف نيست بلکه بايد ميدان را براى آزادى او در رهائى از نيروهاى متراکم، بازگذاشت تا ضمن تمرين در آزادي، با محيط خود به مناقشه بپردازد و در ضمن درک کند که در اجراء خواسته‌هاى مشروع کودکانهٔ خود مى‌تواند از يک نوع آمريت و درخواست و انتظار طاعت از ديگران، بهره‌مند باشد.
بازى بزرگسالان با کودکان در برنامه‌هاى تربيتي، امرى بسيار مهم تلقى شده است. پيشوايان گرامى اسلام به اين عامل بزرگ تربيتي، توجه کامل نموده‌اند و بازى با کودکان را از مستحبات دينى قلمداد کرده‌اند. بازى پدر و مادر با فرزند مانند لباس نو و کفش قشنگ و اسباب‌بازي، مايهٔ مسرّت و شادمانى کودک است. در اسلام مسرور کردن کودک از عبادات است.
در احاديث منقول از حضرت محمد (ص) شرط تفاهم و همدلى و همچنين فراهم آوردن زمينهٔ رشد شخصيت آنها، رفتن اولياء و بزرگترها در قالب شخصيت کودکان است. رسول اکرم مى‌فرمايد: 'آن‌کس که نزد او کودکى است بايد در پرورش وى کودکانه رفتار نمايد' . در همين خصوص حضرت على (ع) فرموده است: 'کسى که کودکى دارد بايد در راه تربيت او خود را تا حد طفوليت تنزل دهد' .
نحوهٔ برخورد پيامبر اسلام با کودکان از ظرافت، دقت و روشنى ويژه‌اى برخوردار بود. رسول اکرم در حساس‌ترين لحظات زندگى خود، و با همهٔ گرفتارى‌هائى که در صدر اسلام با آن روبه‌رو بود، رفتارى پيامبرانه را به کودکان مى‌آموخت. آنگاه که به نماز جماعت مى‌ايستاد، نوهٔ گرامى خود که دوران طفوليت و خردسالى را سپرى مى‌کرد، به خود اجازه مى‌داد که بر گُردهٔ برگزيدهٔ خدا سوار شود و پيامبر اکرم در مقابل اين طفل خردسال چنان حلم و بردبارى و خضوعى نشان مى‌داد و تکريم مى‌کرد که اطرافيان را به تعجب وامى‌داشت. علاوه بر آن کودکانِ مدينه در برخورد با پيامبر به خود جرأت مى‌دادند و از آن حضرت مى‌خواستند که با آنها به بازى بپردازد و نبى‌اکرم به خواست آنها جوابى مثبت و منطقى مى‌داد.
علاوه بر مطالبى که پيشوايان دين در مورد تربيت کودکان فرموده‌اند، دانشمندان اسلامى نيز برنامه‌هائى را براى اين دوره ارائه داده‌اند:
- ابوعلى سينا، حکيم و دانشمند ايراني، معتقد است که اطفال تا شش سالگى از تمايلات خود پيروى مى‌کنند و بر اولياء طفل است که همواره آنها را از آنچه به آن تمايل دارند محروم کنند و آنچه را باعث محدود شدن کودکان مى‌شود، بر او تحميل ننمايند. بوعلى سلب آزادى و جلوگيرى از جنب‌وجوش و بازى کودکان را زمينه‌اى براى افسردگى آنها مى‌داند.
- ابوعلى مسکويه، از ديگر دانشمندان ايرانى است که در برنامهٔ تربيتى پيشنهادى خود، جست‌وخيز، بازى و تحرک کودکانه را توصيه مى‌کند و از مراجع تعليم و تربيت زمانهٔ خود مى‌خواهد تا به ورزش و بازى کودکان توجه کنند.
- امام محمد غزالى در برنامهٔ پيشنهادى خود، براى آموزش کودکان ساعاتى از وقت مراکز تعليم و تربيت را به بازى و ورزش اختصاص مى‌دهد.
- خواجه نصيرالدين طوسى در بخش ششم برنامه‌ٔ پيشنهادى خود براى آموزش کودکان خردسال، ورزش و بازى را وسيله‌اى براى رفع خستگى از فعاليت‌هاى جدى مى‌داند. او شرط بازى را آزادى عمل اطفال مى‌داند و ممانعت از بازى‌هاى اَلَم‌انگيز را وظيفهٔ والدين به‌شمار مى‌آورد.
از نظر خواجه نصير، بازى وسيله‌اى است براى بروز توانائى‌هاى کودکان، برانگيختن شور و نشاط آنها و در پايان وسيله‌اى براى رسيدن کودکان به سلامت جسم و روح است.


همچنین مشاهده کنید