یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم


گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم    که گر چه خاک زمینم کنی، هوا دارم
اگر جهان همه دشمن شوند باکی نیست    مرا ز غیر چه اندیشه؟ چون ترا دارم
مرا که روز و شب اندیشه‌ی تو باید کرد    نظر به مصلحت کار خود کجا دارم؟
به وصل روی تو ایمن کجا توانم بود؟    که دشمنی چو فراق تو در قفا دارم
دلم شکستی و مهرت وفا نکرد، که من    به خردهای چنان با تو ماجرا دارم
ز آشنا دل مردم درست گردد و من    شکسته دل شدن از یار آشنا دارم
قبول کن ز من، ای اوحدی و قصه‌ی عقل    به من مگوی، که من درد بی‌دوا دارم


همچنین مشاهده کنید