شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آنکه از جان دو ستر میدارمش


آنکه از جان دو ستر میدارمش    گر مرا بگذاشت من نگذارمش
آنکه در خون دل من تشنه است    من دو چشم خویش می پندارمش
گر چه هست او یار من من یار او    من کجا یارم که گویم یارمش
هیچ رحمی نیست بر بیمار خوش    آن طبیبی را که من بیمار مش
با دل خود گفتم او را چیستی ؟    گفت خسرو او گل و من خارمش


همچنین مشاهده کنید