یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده


ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده    دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده
دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری    تا شحنه فراقت دستان دل بریده
از بس شکر که جانم از مصر عشق خورده    نی را ز ناله من در جان شکر دمیده
در سایه‌های عشقت ای خوش همای عرشی    هر لحظه باز جان‌ها تا عرش برپریده
ای شاد مرغزاری کان جاست ورد و نسرین    از آب عشق رسته وین آهوان چریده
دیده ندیده خود را و اکنون ز آینه تو    هر دیده خویشتن را در آینه بدیده
سرنای دولت تو ای شمس حق تبریز    گوش رباب جانی برتافته شنیده


همچنین مشاهده کنید