چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بازار شوق


یاد آن که جز به روی منش دیده وانبود    وان سست عهد جز سری از ماسوا نبود
امروز در میانه کدورت نهاده پای    آن روز در میان من و دوست جانبود
کس دل نمی‌دهد به حبیبی که بی‌وفاست    اول حبیب من به خدا بی‌وفا نبود
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق    آن روز درد عشق چنین بی‌دوا نبود
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت    غم با دل رمیده‌ی ما آشنا نبود
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی    با چون منی بغیر محبت روا نبود
گر نای دل نبود و دم آه سرد ما    بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
سوزی نداشت شعر دل‌انگیز شهریار    گر همره ترانه‌ی ساز صبا نبود


همچنین مشاهده کنید