یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شوری ز شراب خانه برخاست


شوری ز شراب خانه برخاست    برخاست غریوی از چپ و راست
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟    کز هر طرفی هزار غوغاست
تا جام لبش کدام می داد؟    کز جرعه‌اش هر که هست شیداست
ساقی، قدحی، که مست عشقم    و آن باده هنوز در سر ماست
آن نعره‌ی شور هم‌چنان هست    وآن شیفتگی هنوز برجاست
کارم، که چو زلف توست در هم    بی‌قامت تو نمی‌شود راست
مقصود تویی مرا ز هستی    کز جام، غرض می مصفاست
آیینه‌ی روی توست جانم    عکس رخ تو درو هویداست
گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه    رنگ رخش از پی چه زیباست ؟
ور سرو نه قامت تو دیده است    او را کشش از چه سوی بالاست؟
باغی است جهان، ز عکس رویت    خرم دل آن که در تماشاست
در باغ همه رخ تو بیند    از هر ورق گل، آن که بیناست
از عکس رخت دل عراقی    گلزار و بهار و باغ و صحراست


همچنین مشاهده کنید