یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم


هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم    در خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورم
مستی که شد مهمان من جان منست و آن من    تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم
ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من    روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم
چون وقف کردستم پدر بر باده‌های همچو زر    در غیر ساقی ننگرم وز امر ساقی نگذرم
چند آزمایم خویش را وین جان عقل اندیش را    روزی که مستم کشتیم روزی که عاقل لنگرم
کو خمر تن کو خمر جان کو آسمان کو ریسمان    تو مست جام ابتری من مست حوض کوثرم
مستی بیاید قی کند مستی زمین را طی کند    این خوار و زار اندر زمین وان آسمان بر محترم
گر مستی و روشن روان امشب مخسب ای ساربان    خاموش کن خاموش کن زین باده نوش ای بوالکرم


همچنین مشاهده کنید