پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عهد قدیم


چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم    خون کند خاطر من خاطره‌ی عهد قدیم
چه شدن آن طره پیوند دل و جان که دگر    دل بشکسته‌ی عاشق ننوازد به نسیم
آن دل بازتر از دست کریمم یارب    چون پسندی که شود تنگتر از چشم لیم
عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر    بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم
یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است    که شود برافق شام غریبان ترسیم
سیم و زر شد محک تجربه‌ی گوهر مرد    که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم
دردناک است که در دام اشغال افتد شیر    یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم
هم از الطاف همایون تو خواهم یارب    در بلایای تو توفیق‌ه رضا و تسلیم
نقص در معرفت ماست نگارا، ور نه    نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد    محترم دار به جان صحبت یاران قدیم


همچنین مشاهده کنید