شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تو آب روشنی تو در این آب گل مکن


تو آب روشنی تو در این آب گل مکن    دل را مپوش پرده دل را تو دل مکن
پاکان به گرد در به تماشا نشسته‌اند    دل را و خویش را ز عزیزان خجل مکن
دل نعره می‌زند که بکش خویش را ز عشق    ور جمله جان نگردی دل را بحل مکن
مس را که زر کنند یکی علم دیگر است    زین‌ها که می‌کنی نشود زر بهل مکن
دوری بگشت این تن کز دل بگشته‌ای    سی سال دور باشد سی را چهل مکن
چیزی که زیر هاون افلاک سوده شد    این سرمه نیست دیده از آن مکتحل مکن
هنگامه‌هاست در ره هر جا مه‌ای است رو    بی‌گاه گشت روز تو خود مشتغل مکن


همچنین مشاهده کنید