یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یا که دندان طمع را از لب جانان بکن


یا که دندان طمع را از لب جانان بکن    یا تمام عمر از این حسرت به سختی جان بکن
یا به رسوایی قدم بگذار در بازار عشق    یا همی چشم از جمال یوسف کنعان بکن
یا سر هر کوچه‌ای دیوانگی را پیشه‌کن    یا دل از زنجیر آن زلف عبیر افشان بکن
یا به خاطر دم بدم آشفتگی را راه ده    یا تعلق مو به مو زان طره‌ی پیچان بکن
یا به زخم سینه‌ی فرسوده‌ات آسوده باش    یا ز دل پیکان آن ترک سیه مژگان بکن
یا سر خار ستم را بر دل خونین نشان    یا سراسر خیمه را از دامن بستان بکن
یا بیایی بر در می‌خانه تا ممکن شود    یا لوای عیش را از عالم امکان بکن
یا می گلفام را در ساغر از مینا بریز    یا غم ایام را یک باره از بنیان بکن
یا چو خضر از روی بینش پای در ظلمت گذار    یا چو اسکندر دل از سرچشمه‌ی حیوان بکن
یا حدیث عقل بشنو یا بیا دیوانه شو    یا چو اسکندر دل از سرچشمه‌ی حیوان بکن
یا فروغی مدح سلطان ناصرالدین ثبت کن    یا نهاد شعر را از صفحه دیوان بکن


همچنین مشاهده کنید