یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تا درین زندان فانی زندگانی باشدت


تا درین زندان فانی زندگانی باشدت    کنج عزلت گیر تا گنج معانی باشدت
این جهان را ترک کن تا چون گذشتی زین جهان    این جهانت گر نباشد آن جهانی باشدت
کام و ناکام این زمان در کام خود درهم شکن    تا به کام خویش فردا کامرانی باشدت
روزکی چندی چو مردان صبر کن در رنج و غم    تا که بعداز رنج گنج شایگانی باشدت
روی خود را زعفرانی کن به بیداری شب    تا به روز حشر روی ارغوانی باشدت
گر به ترک عالم فانی بگویی مردوار    عالم باقی و ذوق جاودانی باشدت
صبحدم درهای دولتخانه‌ها بگشاده‌اند    عرضه کن گر آن زمان راز نهانی باشدت
تا کی از بی حاصلی ای پیرمرد بچه طبع    در هوای نفس مستی و گرانی باشدت
از تن تو کی شود این نفس سگ سیرت برون    تا به صورت خانه‌ی تن استخوانی باشدت
گر توانی کشت این سگ را به شمشیر ادب    زان پس ار تو دولتی جویی نشانی باشدت
گر بمیری در میان زندگی عطاروار    چون درآید مرگ عین زندگانی باشدت


همچنین مشاهده کنید