شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را


سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را    جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را
از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی    تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را
من خموشم حال من می‌پرسی ای همدم که باز    نالم و از ناله‌ی خود در فغان آرم تو را
شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من    تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را
ناله بی‌تاثیر و افغان بی‌اثر چون زین دو من    بر سر مهر ای مه نامهربان آرم تو را
گر نیارم بر زبان از غیر حرفی چون کنم    تا به حرف ای دلبر نامهربان آرم تو را
در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر    یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را
خامشی از قصه‌ی عشق بتان هاتف چرا    باز خواهم بر سر این داستان آرم تو را


همچنین مشاهده کنید