پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

بندر سی‌نیز، بوشهر (ساسانیان)


  آثار قديم شهر فيروزآباد، فيروزآباد (ساسانيان)
ويرانه‌هاى برجاى مانده از شهر قديم فيروزآباد در سمت شمال غربى شهر کنونى فيروزآباد قرار گرفته است. آثار حصار قديم شهر، بناهاى سنگى و آجرى آن، تمام محوطه را پوشانده است. بقاياى شهر قديم فيروزآباد يکى از ارزشمندترين مکان‌هاى تاريخى در ايران است. نام کنونى اين ويرانه‌ها «ده شهر» است.
  اسكلهٔ باستانى بندر لافت، بندرلافت، بندرعباس
در بندر لافت، آثار اسکله‌اى وجود دارد که به دوران مادها، هخامنشيان و ساسانيان مربوط است. طول اين اسکله ۱۳۰ متر و ضخامت اصلى کف آن ۷ متر و ديوارهاى روى اسلکه ۳ متر مى‌باشد که با سنگ‌هاى لبه‌دار ساخته شده است.
  بازمانده‌هاى شهر بلقيس، اسفراين
شهر بلقيس که در حقيقت خرابه‌هاى شهر قديمى اسفراين است، در ۳ کيلومترى شهر فعلى و سمت راست جادهٔ سبزوار - اسفراين واقع شده است. در جريان حفارى‌هايى که در اين شهر خرابه صورت گرفته، سفال‌هايى به دست آمده است که به دوران صفويان تعلق دارند. ليکن با توجه به اين که شهر قديم اسفراين پيش از اسلام نيز وجود داشته و حتى پس از اسلام هم شهرى آباد بوده است، به نظر مى‌رسد که شهر بلقيس بسيار پيش‌تر از دوران صفويه ساخته شده باشد. کشف آثار به‌دست آمده که مربوط به دورهٔ صفويه است، نمى‌تواند دليلى بر ساخت اين شهر در دوران صفوى باشد. به احتمال زياد، در اين دوره شهر مجدداً بازسازى شده و تا زمان نادرشاه به حيات خود ادامه داده است.
  بازمانده‌هاى شهر قديمى توس، مشهد
دربارهٔ توسِ پيش از اسلام جز روايات افسانه‌اى، اسناد معتبرى در دست نيست. به نظر مى‌رسد که اين شهر در اواخر حکومت و فرمانروايى ساسانيان، يکى از شهرها و مرزدارى‌هاى درجهٔ دوم بر سر راه گرگان و نيشابور به مرو، نسا و باختر بوده است. به دنبال جنگ سرنوشت‌ساز نهاوند که مورخين تاريخ وقوع آن را به تفاوت، سال‌هاى ۱۸، ۱۹ و ۲۱ هجرى ذکر کرده‌اند و اعراب آن را فتح‌الفتوح خوانده‌اند، دروازهٔ فلات ايران بر روى اعراب گشوده شد و راه شرق براى عبور سپاهيان عرب هموار گشت. فتح خراسان در سال ۲۹ و ۳۰ هجرى توسط عبداللّه بن عامر اتفاق افتاد و توس همچون ديگر شهرهاى خراسان در رقعهٔ وسيع قلمرو سرزمين‌هاى شرق اسلامى درآمد.
آن‌چه در وهله نخست، و قبل از ورود به شهر قديمى توس نظر هر تازه‌واردى را به سوى خود جلب مى‌کند، برج و باروى قديمى پيرامون شهر است که از سالم‌ترين حصارهاى باقى‌مانده در شهرهاى باستانى و تاريخى ايران به شمار مى‌رود.
سطح شهر انباشته از بقايا و عناصر معمارى تاريخى و فرهنگى است. قطعات سفال، شيشه، آجر و بعضاً فلز در اين سو و آن سوى شهر پراکنده‌اند.
آثار به جا مانده در ويرانه‌هاى توس، ‌ چندين دورهٔ تاريخى را در بر مى‌گيرند، و به دوران ساسانيان، سلجوقيان، تيموريان و دوران قاجار تعلق دارند.
چشم‌گيرترين و سرپاترين اثرى که در مرکز شهر قديم توس برجاى مانده، بنايى است آجرى و گنبددار به ارتفاع تقريباً ۲۵ متر که به گنبد هارونيه مشهور است و در متون قديمى از آن با نام‌هاى نقاره‌خانه، مسجد خرابه، مأمونيه، مسجد جامع و زندان هارون ياد شده است. سفالينه‌هاى مکشوفه از شهر توس قديم به چند گروه تقسيم مى‌شوند :
- سفال‌هاى بى‌لعاب و سادهٔ توس مربوط به قرن ششم تا نهم هـ.ق .
- سفال‌هاى بى‌لعاب ديگر توس مربوط به قرن سوم تا هشتم هجري.
- سفال‌هاى لعابدار بسيارى که به قرن‌هاى سوم تا نهم هجرى تعلق دارند.
- سفال‌هاى بى‌لعاب توس در اشکال و نقش‌هاى متنوع و مختلف متعلق به قرن سوم تا چهارم هـ.ق .
توس قديم با اين که بارها توسط متجاوزين به ويرانى و نابودى کشيده شده است، ليکن تن به فناى هميشگى نداده است و هر بار پس از ويرانى، در کنار ويرانه‌هاى آن، شهرى ديگر بنا گرديده است که هر چند رونق پيشين را نداشته؛ اما برپا و ماندگار شده است.
  بقاياى شهر باستانى دره شهر، بهمن‌آباد، دره‌شهر
بقاياى شهر قديم دره‌شهر در حدواسط شهر جديد و روستاى بهمن‌آباد قرار دارد و قسمت اعظم زمين‌هاى غربى شهر را در بر مى‌‌گيرد. اين آثار بيانگر وجود يک شهر ساسانى با تمامى خصوصيات آن دوره مى‌باشد.
در حال حاضر آثارى از قوس‌ها و طاق‌ها، سقف‌هاى گنبدى و نيز نشانه‌‌هايى از وجود معابر، ‌ کوچه‌ها و شبکهٔ ارتباط شهرى در بافت اين ويرانه‌ها مشهود است. قدمت اين شهر با توجه به سکه‌هاى مکشوفه، به زمان خسرو سوم (شاه ساسانى) و جانشينانش مربوط مى‌شود و احتمالاً به هنگام آبادانى حدود پنج هزار خانه داشته و جمعيت آن به بيست هزار نفر مى‌رسيده است.
  بقاياى شهر زاهدان كهنه، زابل
اين آثار در بخش پشت آب زابل واقع شده و مربوط به دوره تيمورى است. اين محل بنا به روايتى محلى است که تيمور در آنجا يک پاى خود را از دست داد.
  بقاياى مركز شهر سلجوقيان، رى
در پايين نقاره‌خانهٔ شهر رى، آثارى از يک شهر بر جاى مانده از دوران سلجوقيان به چشم مى‌‌خورد. بقاياى اين شهر به صورت ويرانه‌‌اى است که برج و بارويى مخروبه روى آن قرار گرفته است. در سال ۱۳۵۰، ويرانه‌هاى اين شهر تا حدودى مرمت و بازسازى شد و مورد بازديد ميهمانان خارجى که براى جشن‌هاى سلطنتى (۲۵۰۰ ساله) به ايران دعوت شده بودند قرار گرفت. بنا به گفته اهالى، اين محل از آن تاريخ تاکنون با ديواره‌هاى آهنى مسدود شده و کسى حق ورود به آنجا را ندارد.
در قسمت بالايى برج و باروى شهر سلجوقيان، روى کوه نقاره‌خانه، برج نقاره‌خانه قرار دارد که آن هم متعلق به دوران سلجوقيان است.
  بندر سى‌نيز، بوشهر (ساسانيان)
در حدود ۲۰ کيلومترى بندر ديلم در حوالى خور امام حسين که امروزه يکى از مراکز تأسيسات نفتى جنوب است، آثار خرابه‌هاى بندر سى‌نيز باقى مانده است. اين منطقه تا سال ۳۲۱ هجرى قمرى که همزمان با آغاز شورش قرمطيان بود بندرى آباد و پررونق به شمار مى‌رفت. در اين سال قرمطيان آن را ويران کردند و ديگر هرگز آبادانى پيشين خود را باز نيافت.
روستاى حصار که بعد از ده امام حسين قرار دارد، محل حصار غربى شهر سى‌نيز بود که آثار ويرانه‌هاى تأسيسات اين شهر هنوز در آن باقى است. اين آثار عبارت‌اند از منطقهٔ مرتفعى آکنده از سنگ و ملاط گچ، سنگ‌‌هاى دريايى، ‌ حصار خانه‌ها، آب‌انبارها و چاه‌ها که بر روى هم انباشته، يا درهم آميخته‌اند. از خرابه‌هاى اين شهر کوزه‌هايى به دست آمده است که در داخل آن‌ها تخم گياه ذخيره شده و در زير خاک باقى مانده است.
   بندر مهروبان و ديلم، بندر ديلم
بندر قديمى مهروبان در ۲۴ کيلومترى شمال بندر ديلم قرار داشت. آثار خرابه‌هاى اين بندر هم اکنون در محلى به نام تل امام‌زاده مشهود است.
بندر ديلم يا ديله تا پيش از خرابى بندر مهروبان که در انتهاى راه باستانى معروف اصفهان - مهروبان قرار داشت، از بنادر بازرگانى مهم ايران بود. دليل نامگذارى ديلم به درستى مشخص نيست، اين نام شايد از اسم ديلمون که نام قديمى جزيرهٔ بحرين است گرفته شده باشد. ديلم در زمان شورش قرامطه و آل بوسعيد نيز از مراکز نشر افکار قرامطه بود و گويا محل تولد حمدان قرامط نيز بوده است.
   جادهٔ‌ باستانى ساسانى، هرسين
در دو طرف بقاياى پل خسرو واقع در بيستون، به طول چند کيلومتر راهى باستانى ديده مى‌شود که به دورهٔ‌ ساسانيان مربوط است. جاده با عرض ۷ متر، با قلوه‌سنگ و ملاط فرش شده است. اين راه در شرق پل خسرو، ابتدا به تخت‌ شيرين و از آنجا تا سرماج ادامه دارد. بقاياى اين راه را در قسمت پل، ‌ به سمت کرمانشاه بر دامنهٔ‌ بيستون تا اراضى شمالى روستاى رحيم‌آباد مى‌توان ملاحظه کرد.
  روستاى باستانى صالحك، روستاى صالحك، بهبهان
در شرق هنديجان و هم مرز بهبهان، روستاى صالحک با ۲۰۰۰ سال قدمت منسوب به دوره اشکانى به جا مانده است. آثار مخروبهٔ اشکانى نشان مى‌دهد که در گذشته مکانى معتبر بوده است. همينطور بين صالحک و غوله (غرب روستاى صالحک) آثار و بناهايى وجود دارد که گواه بر تمدن‌هايى در اين مکان دارد. به نقل از بعضى افراد محل در اين مکان سکه‌ها، تابوت‌هاى سنگى و سفالينه‌هاى زيادى يافت شده است.
   رى قديم، رى
ويرانه‌‌هاى باستانى رى که در حوالى شهر کنونى رى باقى مانده، داراى آثارى از دوران قبل و بعد از اسلام است. به طورى که در کتيبهٔ بيستون، نام باستانى رى «راکا» حک شده و در دوران اسلامى به نام «ام‌البلاد» يا «شيخ‌البلاد» موسوم بود.
نتيجهٔ تحقيقات باستان‌شناختى در اطراف رى، يعنى در محدودهٔ‌ اراضى قلعهٔ طبرک چشمه على، مرکز شهر سلجوقى، ‌ برج نقاره‌خانه، چال ترخان، قلعه و باروى رى و چندين نقطهٔ‌ ديگر، کشف بناها، آثار و اشيا سفالى و لعابى، سکه‌هاى زرين و سيمين از دورهٔ‌ اشکانيان، ساسانيان، سلجوقيان و سده‌هاى شش و هفت هجرى قمرى بود. پيدايش خرابه‌هاى کاخ اشکانى روى تپهٔ چشمه‌على و نقش برجستهٔ ساسانى کوه سرسره، از نتايج خاک‌‌بردارى و کند و کاوهاى باستان‌‌شناسان خارجى در سال ۱۳۱۳ شمسى بود.
کشف ويرانه‌هاى مسجدى از قرن دوم هجرى قمرى، يک دخمهٔ آجرى و قطعات گچ‌برى زمان سلجوقى در شهر رى، نمايان‌گر بزرگى و آبادانى اين منطقه در اوايل اسلام تا قرون پنج و شش هجرى قمرى است.
   ريشهر، بوشهر
ريشهر در ۸ کيلومترى جنوب شهر بوشهر واقع شده است. قدمت آثار کشف شدهٔ ‌آن به هزارهٔ ‌سوم تا هزارهٔ‌ اول پيش از ميلاد مى‌رسد. آثار مکشوف در سال ۱۸۷۲ تا ۱۸۷۷ ميلادى و نتايج اکتشافات باستان‌شناسان فرانسوى به سرپرستى پزار در سال ۱۹۱۴ ميلادى که شامل کتيبه‌هاى ميخى عهد «شوتروک ناخنوته» و آثار بناها و اشياء مفرغى و سفال‌هاى نقش‌دار است، نشان مى‌دهد که ريشهر از هزارهٔ‌ دوم پيش از ميلاد يکى از شهرهاى مهم امپراطورى عيلام بوده است. از آجر نوشته‌هاى عيلامى معلوم مى‌گردد که اين شهر در آن عصر به نام «ليان» خوانده مى‌شده است. ظاهراً ليان به سبب موقعيت خاص جغرافيايى، يکى از حلقه‌‌هاى ارتباطى تمدن‌هاى شرق و غرب دنياى قديم بوده است، چرا که مرزهاى جنوبى فلات ايران به سبب همجوارى با دريا و ساير شرايط جغرافيايى به ساکنان فلات هند اجازه مى‌داد که از آب‌هاى ساحلى، براى برقرارى انواع ارتباط تجارى با تمدن‌هاى فلات ايران و دشت بين‌النهرين استفاده کنند. نام ريشهر خلاصه شدهٔ «ريوارد اردشير» است. اردشير بابکان شهرهاى متعددى در زمان حکومت خود برپا نمود که در واقع ريوارد اردشير يکى از آن‌ها است که مى‌‌توان گفت تجديد بناى همان شهر «ليان» بوده است. اين شهر در دوران حکومت ساسانيان يکى از مهم‌ترين مراکز علمى و ادبى محسوب مى‌شد. در آنجا جماعتى از دانشمندان و نويسندگان جاى داشتند که با استفاده از خطوطى موسوم به گشتک، کتاب‌هايى در زمينهٔ علوم طب، نجوم، فلسفه، متون و روايات مذهبى و ساير رشته‌هاى علم و ادب را ثبت و تدوين مى‌نمودند که نام آنها را گشتک دفتران مى‌گفتند.
ريشهر بعد از اسلام تا سده‌هايى چند رونق داشت. مطابق اسناد مدارک پرتغالى‌ها در قرون ۱۶ و ۱۷ ميلادى، بر روى نقشه‌هاى آن‌ها ريشهر يکى از مراکز تجارى بزرگ به حساب مى‌آمده است. گفته مى‌شود که اين شهر در قرن شانزدهم در حدود دو هزار خانهٔ مسکونى داشت. دو منطقهٔ باستانى «تل‌پى‌تل» و «شاه‌نشين» نيز در همان حوالى ريشهر شناسايى شده است. منطقه و شهر باستانى ريشهر در تاريخ ۲۴ شهريورماه ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملى ايران به ثبت رسيده است.


همچنین مشاهده کنید