سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شوریده کرد ما را عشق پری جمالی


شوریده کرد ما را عشق پری جمالی    هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی
زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی    بازار زهد ما را بشکست عشق خالی
با سرکشی که دارد خوئی چه تندخوئی    الحق فتاد ما را حالی چه صعب حالی
امروز پیشم آمد نالان و زار و گریان    حالی بسوخت جانم کردم ازو سالی
گفتم که ای نگارین این گریه بر چه داری    گفتا که بی‌جمالت روزی بود چو سالی
یارب چه صورت است آن کز پرتو جمالش    هر دیده‌ای به رنگی بیند ازو خیالی
خاقانی آفرین گوی آن را کز آب و خاکی    این داندآفریدن سبحانه تعالی


همچنین مشاهده کنید