جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی
|
همچنین مشاهده کنید
- شمع دیدم گرد او پروانهها چون جمعها
- بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
- بگو به جان مسافر ز رنجها چونی
- تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او
- بویی ز گردون میرسد با پرسش و دلداریی
- فقیر است او فقیر است او فقیر ابن الفقیر است او
- هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
- به پیش باد تو ما همچو گردیم
- دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
- یا صغیر السن یا رطب البدن
- ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی
- چه جمال جان فزایی که میان جان مایی
- کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
- یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی
- باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق
- چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی
- وجود من به کف یار جز که ساغر نیست
- هله آن به که خوری این می و از دست روی
- چند گریزی ز ما چند روی جا به جا
- ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست