یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ز لقمه‌ای که بشد دیده تو را پرده


ز لقمه‌ای که بشد دیده تو را پرده    مخور تو بیش که ضایع کنی سراپرده
حیات خویش در آن لقمه گر چه پنداری    ضمیر را سبل است آن و دیده را پرده
چرا مکن تو در این جا مگو چرا نکنم    که چشم جان را گشته است این چرا پرده
طلسم تن که ز هر زهر شهد بنموده‌ست    عروس پرده نموده‌ست مر تو را پرده
چو لقمه را ببریدی خیال پیش آید    خیال‌هاست شده بر در صفا پرده
خیال طبع به روی خیال روح آید    ز عقل نعره برآید که جان فزا پرده
دلا جدا شو از این پرده‌های گوناگون    هلا که تا نکند مر تو را جدا پرده


همچنین مشاهده کنید