یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق


خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق    آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند    تابع حکم ببین بنده‌ی فرمان بنگر
شیر با صولتش آید به نظر گربه‌ی زال    گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر
درگهش قبله‌ی ارباب حوائج شب و روز    آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر
دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است    منبع جود ببین معدن احسان بنگر
هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست    در زمان نقد تمناش به دامان بنگر
خانه‌ای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت    عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر
چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک    سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر
آب حیوان که خضر در ظلماتش می‌جست    گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر
جدولی بین و در آن صف زده سی فواره    همه را بر ورق نقره درافشان بنگر
در میان جدولی از آب خضر مالامال    وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر
از نسیم سحرش رایحه‌ی روح شنو    وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر
بس که می‌بالد ازین طرفه بنا کاشان را    سرهم چشمی شیراز و صفاهان بنگر
یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان    این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر
پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا    که به گلزار ارم چشمه‌ی حیوان بنگر


همچنین مشاهده کنید